شنبه 18 آذر 1402   12:17:58
دانشکده حقوقدانشکده حقوق
بازديدهابازديدها
تعداد بازديد اين صفحه: 928403
تعداد بازديد از سايت: 127027606
تعداد بازديد زيرپورتال: 928403
اين زيرپورتال امروز: 54
در امروز: 9669
اين صفحه امروز: 54
آخرين ويرايش صفحهآخرين ويرايش صفحه
پنجشنبه 1 ارديبهشت 1401 18:29:42
اخبار دانشکدهاخبار دانشکده

نشست علمي ابعاد حقوقي بين المللي شهادت سردار سليماني با حضور اساتيد حقوق بين الملل استان قم


نشست ابعاد حقوقي بين المللي شهادت سردار سليماني با حضور اساتيد حقوق بين الملل استان قم در تاريخ 30 دي ماه 1398 برگزار شد. در اين نشست در خصوص جنايت اخير دولت آمريكا در ترور شهيد سپهبد حاج قاسم سليماني از جنبه حقوقي بحث و بررسي شد. گزارش تفصيلي اين نشست به شرح ذيل است: 

بسم الله الرحمن الرحيم 
بررسي ابعاد حقوقي بين‌المللي شهادت سردار سليماني
                                                            با حضور اساتيد حقوق بين‌الملل استان قم                     
30 دي 1398 دفتر جلسات رياست دانشگاه قم
دكتر مصطفي فضائلي: بسم الله الرحمن الرحيم . الحمد لله رب العالين و صل الله علي سيدنا محمد و آله الطيبين الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين . عرض سلام دارم خدمت يكايك اساتيد محترم و خير مقدم عرض مي‌كنم محضر شما عزيزان و تشكر مي كنم و از قبول زحمت و حضور شما در اين نشست هم انديشي سپاسگزارم.
     همانطور كه مستحضريد، موضوع جلسه بررسي ابعاد حقوقي فاجعه ترور سردار حاج قاسم سليماني است. نظر اكثر قريب به اتفاق حقوق دانان چه داخلي و چه خارجي بر اين قرار گرفته است كه اين اقدام در واقع ضد انساني و غير قانوني آمريكا با موازين حقوقي سازگار نيست و نقض قواعد و اصول مسلم حقوق بين‌الملل است و حتي بسياري گفتند كه با قوانين داخلي آمريكا هم قابل توجيه و دفاع نيست. بنابراين به نظر ميرسه كه اين تقريبا مسلم است، هرچند باب گفت و گو و بحث هميشه مفتوح است ولي اجمالا در اين كه اين حمله امريكا اقدام غير قانوني بوده است ترديدي نيست اما اين كه ناقض كدام دسته از قواعد و هنجارهاي حقوق بين‌المللي است اختلاف نظر وجود دارد. بعضي ها در حوزه‌ي حقوق توسل به زور اون رو مطرح مي‌كنند بعضي در حوزه حقوق بشر يا احيانا حقوق بشردوستانه و يا اون رو به تروريسيم دولتي و بين‌المللي توصيف مي‌كنند. اين كه ما در چه قالب و در چه ماهيتي آنرا توصيف بكنيم مي‌تواند منشا آثار متفاوتي باشد. اما محورهاي بحث اين نشست شامل چهار مورد است كه قبلا به استحضار دوستان رسيده اسست. محور نخست راجع به موضوعي است كه تا به حال در جلساتي كه برگزار شده كمتر مورد توجه بوده و آن نقش سردار سليماني در مبارزه با تروريسم و تامين امنيت در منطقه است كه به نظر من اين را بايد بيش از پيش روش تمركز كرد در مقابل آن توصيفات ناروا و بي‌اساسي كه آمريكايي‌ها و برخي اروپايي‌ها دارند و سردار سليماني رو در بعضي از فهرست‌هاي خودشون ادعا مي‌كنند كه تروريست بوده است اما در نقطه مقابل، افكار مردم منطقه و جهان تا حدود زيادي متوجه اين واقعيت بوده و هست كه او يك مبارز بزرگ ضد تروريسم بوده است و يكي از آثار اين جنايتي كه آمريكا مرتكب شد همين بود كه در حقيقت پرده از چهره‌ي منافقانه آمريكايي‌ها برداشت و امروزه بيشتر سردار سليماني به عنوان يك فرمانده عالي مبارزه با تروريسم در منطقه و در دنيا شناخته ميشه. اين را ما بايد بيشتر روش تمركز بكنيم كه ايشون چه نقشي داشتند در مبارزه با تروريسم و استقرار امنيت و صلح منطقه. در اين محور از جناب آقاي دكتر قاسمي خواهش كرديم كه طرح بحثي داشته باشند و ان شاء الله بعد هم در خدمت بزرگواران خواهيم بود تا از نقطه نظرات و ديدگاه‌هاي ساير همكاران نيز استفاده كنيم . محور دوم بحث مسئوليت بين‌المللي دولت ايالات متحده آمريكا است درقبال اين جنايتي كه انجام گرفته و مسائل پيرامون آن و راه‌هاي تعقيب موضوع مسئوليت كه در اين بخش از جناب آقاي دكتر حدادي خواهش كرديم كه طرح بحث كنند و بعد از نظرات دوستان هم بهره مي‌بريم و سومين محور هم بحث مسوليت كيفري عوامل دخيل در اين جنايت تروريستي و ضد بشري خواهد بود كه آقاي دكتر قدير طرح بحث مي‌كنند و بالاخره چهارمين محور عبارت از نقش و وظيفه‌ي دولت‌ها و سازمان‌هاي ذي‌ربط در اين قضيه است كه در اين محور هم در خدمت جناب آقاي دكتر حبيبي مجنده خواهيم بود براي طرح بحث و سپس از ديدگاه‌هاي اساتيد محترم بهره خواهيم برد . ان شاء الله اميدواريم كه محصول اين بحث البته با پشتيباني مباحثي كه از قبل در جلسات ديگري برگزار شده چه در قم مثل پرديس فارابي يا مراكز تهران يا جاهاي ديگري مطرح شده است با پشتيباني اين مباحث و بحث‌هايي كه در اين جلسه مطرح مي‌شود هدف اين است كه به يك متن حقوقي برسيم و اين متن حقوقي را به زبان انگليسي يا زبان‌هاي ديگر ترجمه كرده و به نهادها و مراجع بين‌المللي و منطقه‌اي ذي‌ربط ارسال بشود چون جاي يك متن دقيق علمي حقوقي به نظر من خالي است كه اميدواريم اين جلسه بتواند زمينه‌ي تدوين چنين متني را فراهم كند و ضمنا بايد عرض كنم كه مجله علمي پژوهشي دانشكده حقوق تصميم گرفته يك ويژه نامه‌اي رو به اين بحث اختصاص دهد و اولين شماره‌ي آتي مجله به اين موضوع اختصاص پيدا خواهد كرد به نام ويژه نامه حادثه ترور سردار شهيد حاج قاسم سليماني ان شاء الله. ميريم به استقبال اولين محور نشست هم انديشي در خدمت دكتر قاسمي هستيم. دكتر غلامعلي قاسمي: بسم الله الرحمن الرحيم .خير مقدم عرض مي‌كنيم خدمت اساتيد عزيز از دانشگاه‌هاي استان قم و عرض تسليت به مناسبت ترور و شهات سردار شهدي قاسم سليماني و يارانش در خصوص نقش سليماني در مبارزه با تروريسم و برقراري صلح و امنيت در منطقه محورهايي رو اشاره مي‌كنم البته دوستان عزيزم خودشون در جريان هستند قاعدتا تا طرح بحثي شده باشه تقريبا اون نقطه اوج و برجسته‌ي خدمات و فعاليت‌هاي ايشون در مبارزه باتروريسم و تقويت صلح و امنيت در جريان مبارزه با گروه تروريستي داعش در عراق هست اين يك محور است كه بعد از تسلط اين گروه بر يك سوم از خاك عراق و شهرهاي مهمي كه با پشتيباني و حمايت برخي دولت‌هاي منطقه صورت گرفت و شما در جريان هستيد و فروپاشي دولت عراق و تجزيه دولت عراق و به تبع اون فجايع انساني كه از جهت كشتار مردم غير نظامي اقليت‌هاي غير مسلمان در عراق اتفاق افتاد همه‌ي اين‌ها يك محور مهمي است كه سردار سليماني و البته جمهوري اسلامي ايران ورود كرد و با درخواست دولت عراق با كمك به اين دولت كمك مستشاري كمك راهبري و پشتيباني هم كه مربوط به دولت ايران است چه با دولت مركزي چه با دولت اقليم كردستان كه در جريان هستيد و تفاصيل و وقايع رو نياز نيست كه ما مطرح بكنيم اين يك محور است كه تمام مسئولين دولت عراق هم اقرار دارند كه حضور اين شهيد و به تبع حضور جمهوري اسلامي ايران نقش مهمي در جلوگيري از فروپاشي دولت درعراق جلوگيري از تجزيه عراق كشتار اقليت‌هايي مثل ايزدي‌ها مسيحي‌ها صوفي‌ها عرضم به حضورتون گروه هاي ديگر و هم چنين تخريب اماكن مقدسه كه اگر انجام مي شد خود اون منشا خيلي از منازعات در آينده مي شد يعني اگر كه اماكن مقدسه شيعيان در نجف و كربلا تخريب مي شد يك حادثه اي بود كه تا سال ها امكان تدارك و جبران آن نبود و زمينه هاي درگيري هاي شديد تري در منطقه مي شد . در بحث عراق خيلي مسئله ي مبهم و مسئله اي به لحاظ حقوق بين الملل ابهامي، خلايي يا بحثي باشه چندان وجود ندارد خيلي واضح و شفاف است . هم ورود با هماهنگي بوده و هم مقابلشون گروه تروريستي بوده به نظر شوراي امنيت و سازمان هاي بين المللي منطقه اي. مورد بعدي در سوريه است كه همين كار را ايشون در سوريه انجام دادند كه راهبري كردند در مورد سوريه خب يك نكاتي هست من فقط تيتر وار اشاره كنم اولا در سوريه هم مبارزه با تروريسم نه به ديد ما و نه از نظر اسلامي و انقلاب اسلامي بلكه از ديدگاه حقوق بين الملل هم مشخص است كه در قطعنامه هاي مكرر شوراي امنيت هم گروه هاي تروريستي النصره و داعش و گروه هاي ديگر تروريستي معرفي شدند و اين ها طرف ديگر بودند. در مورد دولت سوريه و به تبع هم در مورد سردار سليماني مسئله اي كه در مورد سوريه اشاره بكنم اين است كه ورود سردار سليماني و حمايت هاي مستشاري يا دولتي جمهوري اسلامي ايران در آن مرحله اي است كه گروه هاي تروريستي شكل گرفتند چون مسئله هاي سوريه از سال 2011 كه شروع شد ابتدا در حدود يك سال كمتر از يك سال بحث اعتراضات مردمي بود در اون دوره ي اعتراضات مردمي كه دولت سوريه درگير بود كه اين ها را مهار كند يا مذاكره كند يا رضايت عمومي را جلب كند سردار سليماني و نيروهاي ايراني هيچ حضور به اصطلاح معناداري اصلا نداشتند و من اين ها را از اخبار الآن نمي گويم من مسائل سوريه را تقريبا هر روز در اين هشت سال نه سالي كه اتفاق افتاده تعقيب مي كردم در آن دوره حتي دولت سوريه خيلي تلاش كرد كه اوضع مهار شود يك همه پرسي برگزار كرد ؛ قانون اساسي را تغيير داد تو اون تقريبا ده ماه يازده ماه اول دو تا تغيير داد اول اين كه قانون اساسي سوريه حزب بعث رو تنها حزب رسمي كشور معرفي مي كردند آن را حذف كردند دوم آن كه مدت رياست جمهوري نامحدود بود آن را هم محدود كردند به دو دوره هفت ساله ولي اين تلاش ها موفق نبود به دليل اين كه دولت هاي منطقه كه در راس آن ها قطر بعد تركيه و بعد عربستان در اون دوره عربستان بعدا وارد شد اين ها در اون دوره مانع مي شدند يعني مردم و معارضين و معترضين رو به طور جد سوق مي دادند كه هيچ سازشي مطرح نشه و به طور جد مسئله سرنگوني اين دولت مطرح بود كه ميخوام بگم تو اون دوره سردار شهيد و نيروهاي ايران اصلا ورودي نداشتند و دولت سوريه هم اصلا احساس نياز نمي كرد بعد 2012 كه شروع شدند تاسيس اين گروه ها باز به تدريج يعني اوايلش اين ها اصلا حضور نداشتند و اوج حضور اينان در سال 2013 بود شكل گيري داعش و تسلط بر شهر هاي سوريه سكوت اين ها و به اصطلاح درگيري ها و اين ها . اين رو عرض كردم كه من ميخوام بگم كه سردار سليماني و نيروهاي ايراني هيچ نقشي نداشتند در اين منازعه يا سركوب مردم سوريه در دوره اي كه اعتراضات مسالمت آميز بود و مسائل جنبه شورش و آشوب داشت ديگه از اواسط 2012 به بعد كه اون گروه هاي تروريستي وارد شدند و شهر ها را گرفتند ورود ايشون و نيروهاي ايراني هم مطرح است بعدش هم كه نتيجه ي كار كه خب اين مشخص شده اين كار يك كار درستي بوده كه اين وضعيت رو در ليبي هم مي بينيم كه تقريبا تقسيم شده هر منطقه به دست يك گروه مسليح در سوريه هم چند محور عمده بوده كه اين ها مقابلش ايستادند و ثمرات كار سردار سليماني و ايران هست اولا در سوريه تنوع قومي مذهبي و نژادي وجود داشت و اين ها رو يكي از امتيازاتي بود كه دولت سوريه داشت در قبل از اين حوادث ميخوام عرض كنم كه تكثر و تنوع فرهنگي نقطه مقابلش اين جريان تروريستي داعش و النصره در سوريه بود حمايت از قوميت ها گروه هاي اقليت اين ها همه تروريست ها در حال قتل عام اين ها بودند در واقع بعضي از اسقف هاي بزرگ مسيحي شرق يعني ارتدكس ها در لبنان اخيرا در قدس يك ماه پيش در سوريه اين ها مصاحبه هاي خيلي جدي داشتند در طول اين سال ها كه مسيحيت شرق كه از لحاظ مذهبي غير كاتوليك اند و پايگاهشان در اين منطقه از قديم در سوريه و لبنان و فلسطين بوده اين ها مديون تلاش هاي ايران و جمهوري اسلامي و به تبع سردار سليماني بوده، خودشون اين ها را اذعان كردند، همه مستند است و هر روز تكرار شده و نسبت به ميراث فرهنگي اونجا همين طور يعني جبهه مقابل ايشون در سوريه هم اوايل مبهم بود و بعدا تبديل شد به يك جبهه تروريستي. در بحث لبنان حمايت ايشون يا حالا بگيم جمهوري اسلامي از حزب الله لبنان هم مسئله اي است كه محور مهمي است حمايت از يك جنبش آزادي بخش كه علامه بر اين كه جنبش آزادي بخش است در دولت لبنان هم هميشه حمايت كرده و حمايت سردار سليماني و راهبري حزب الله در جنگ 2006 قبل اون در تقويت اين ها همه در جهت اين استاندارد هاي حقوقي چه داخلي چه بين المللي بوده يعني هر دولتي در لبنان در طول اين بيست سال تشكيل شده ، دولت منظور كابينه هيئت مجريه اين ها يك چيز دارند يك مدلي دارند كه در قانون اساسي ما هم اومده كه ميگه دولت برنامش رو با وزرا بده مجلس اما ما برنامه رو نمي ديم شده يك عنوان بي محتوا در قانون اساسي. ( يكي از حضار : جسارتا در آيين نامه داخلي مجلس در همين هفته اصلاح شد . ) بله حالا. اما اونجا دولت بايد يك بيانيه به اصطلاح جديد را تصويب كند تركيب وزرا هم به طوري است كه حق وتو دارند در اين بيست سال هم هميشه مقاومت رو ذكر كردند يعني سه ركن رو براي جامعه لبنان ذكر كردند ميخوام بگو دولت هاي لبنان با هر گرايشي و با هر جناحي اين رو تاييد كردند و حزب الله يك نهاد ملي كه الآن تو پارلمان هم نماينده دارد و قبلش هم كه براي آزادي اراضي اشغالي اش جنگيده و اون رو خودتون استحضار داريد كه مشروعيت دارد و اسناد ژنو هم پروتكل اول اين ها به اصطلاح ديگر وارد جزييات نمي شويم . در بحث فلسطين اين كه ايشون حمايت از جنبش حماس و جنبش جهاد اسلامي و جنبش هاي مسلح فلسطين اونم در همين سياق است آيا حمايت از تروريسم كرده ؟ نه در فلسطين هم دو تا محور هست يكي بحث اصل مبارزه حماس و جهاد اسلامي است و يكي رفتارشون در عمليات ها اون رفتار رو خب ما ميدونيم كه ضوابط حقوق بشر دوستانه رو بايد رعايت كنند و اگر رعايت نكردند موردي قابل بحث است قاعدتا ما به عنوان حقوق بين الملل دفاع نمي كنيم اگر عملياتي خارج از موازين حقوق بشر دوستانه باشه اما اصل مقاومت چون مشروعيتش جاي بحث ندارد و يك ملت تحت اشغال است و شهيد سليماني حمايت كرده از اينا راهبري كرده آموزش داده حتي نظامي هم اگر تقويت كرده همش ميتونه يك موضوع بحثي باشد كه در نفي تروريسم در بحث اجماع سازي در اين كشور هايي كه درگيري بوده نقش زيادي داشته . من به شما عرض كنم دولت عراق بعد از همه پرسي و بعد از سقوط صدام حسين چون تنوع قومي و مذهبي اهل تسنن شيعيان و كرد ها هستند تفصيلي من خدمتتون عرض مي كنم يكي از مهم ترين عوامل موثر در جمع كردن اين ها و ايجاد دولت و توافق شخص اين شهيد سليماني بودند و البته من همه ي اين ها رو به حساب جمهوري اسلامي ميگذارم و بحث شخص نيست. در افغانستان هم همين طور بعد از سقوط طالبان و اجلاس بن و تشكيل دولت خاطرتون هست اونجا هم راضي كردن و متقاعد كردن ائتلاف شمال و نيرو هاي مسلح مخالف طالبان نقش عمده جمهوري اسلامي و يك ابزاز جمهوري اسلامي شهيد سليماني بودند كه خب اينجا تلاقي رويكرد ها و منافع در عراق و افغانستان اينجا اون موقع ما و آمريكايي ها همسو بوديم ميشه گفت كه اگر در عراق دولت تشكيل ميشه در افغانستان دولت تشكيل ميشه بيشترين كمك ها رو هم ايشون انجام دادند يعني يك فرمانده نظامي صرف خشك به اصطلاح اون تصويري كه جهان غرب يا رسانه هاي مخالف ايران در كشور هاي عربي ترويج مي كنند نه اين نبود يعني همين كه فرمودند فرد دانا و پخته و عاقلي بوده كه خيلي از اين مشكلات رو از لحاظ اجماع سازي بين مردم و گروه هاي سياسي در اين دو كشور آشوب زده انجام دادند و كمك كردند اين ها رو ميشه گفت روزانه تعقيب مي شده و ما مطلع مي شديم در مسئله افغانستان هم همين طور بوده در عراق خيلي خيلي جدي تر بوده و محورهايي كه باز قابل بحث است به لحاظ حقوق بين الملل اقليت هاي مذهبي ديني و قومي در اين كشور براي حمايت از آثار و اماكن فرهنگي و عبادي و ميراث فرهنگي در عراق و سوريه كه اين ها خب كارهاي ارزشمندي كه تحت فرماندهي ايشون انجام شده و نهايتا اين است كه اين ها همه موجب تقويت امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران شده كه خب بحث ديگري است من ديگر سخن رو كوتاه كنم اگر سوالي بود اون موقع من بعضي مستندات هست كه ارائه خواهم داد .
دكتر مصطفي فضائلي: از آقاي دكتر قاسمي تشكر مي كنم . خب ما براي اين كه از وقت استفاده‌ي بهينه هم بشود تقسيم زماني خواهيم داشت براي اين بخش 20 دقيقه فرصت داريم كه از نقطه نظرات حضار محترم استفاده كنيم. بفرماييد آقاي دكتر خالقي!
دكتر ابوالفتح خالقي: يك سوالي داشتم آقاي دكتر شما نقش سردرا سليماني را در مقابله با تروريسم در سوريه، عراق ، فلسطين و افغانستان را بفرماييد، لطفا در باره‌ي حمايتي كه از دولت يمن داشته و مقابله با جنايات جنگي‌اي كه اونجا رخ داده اگر توضيح بديد ممنون ميشم ؟
دكتر غلامعلي قاسمي: در بحث يمن يك كمي پيچيده‌تر است چون بعضاً قطعنامه ‌شوراي امنيت دولت منصور هادي رو به طور ضمني تاييد كردند و خواستند به نوعي رسميتي بدهند ولي در مقابلش هم اكثريت پارلمان يمن در صنعا همين مجموعه‌اي كه حوثي‌ها و بعضي از اين يمني‌هاي ديگر هستند، مساله‌ي استعفاي رييس جمهور و مسائلي از اين قبيل هم بوده. ميخوام بگم يك كمي مسئله با عراق و سوريه متفاوت است ولي باز هم اگر ايشون نقشي داشته يا جمهوري اسلامي ايران داشته جبهه مقابل منصور هادي هم يك مجموعه محدود شورشي و معارض نيست اين ها هم در يك بخشي مهمي از سرزمين يمن هم تسلط دارند و هم پايتخت قديم رو در اختيار دارند و هم اكثريت پارلمان رو در خدمت دارند و كمك‌هاي بشردوستانه رو خيلي اين‌ها سازماندهي كردند زير نظر شهيد سليماني، ممكن است كمك مستشاري و فكري نظاميِ محدود هم داشتند در هر صورت آن چه كه الآن بايد در بحث يمن و نقش ايشون و ايران بايد به آن توجه كنيم اين است كه تقريبا همه افكار عمومي و سازمان‌هاي بين‌المللي چه سازمان ملل متحد و حتي منطقه‌اي همه بر اين وضعيت كشتار غير نظاميان و اين به اصطلاح اصرار دولت عربستان بر استمرار اين درگيري و از بين بردن زير ساخت‌هاي كشور يمن اجماع دارند حتي خود اروپايي‌ها و آمريكايي‌ها فشار مي‌آورند ولي منافعشان ايجاب نكرده بيشتر فشار بياورند لذا در يمن هم اگر نقشي بوده قابل تحليل و قابل دفاع است به نظر من .
دكتر مصطفي فضائلي: متشكر. آقاي دكتر حبيبي بفرماييد!
دكتر محمد حبيبي مجنده: بسم الله الرحمن الرحيم . خيلي استفاده كردم از صحبت‌هاي همكار عزيزمون و دوست گراميمون آقاي دكتر قاسمي . در نقش مبارزه سردار سليماني در مبارزه با تروريسم در منطقه خب نقش غيرقابل انكاري هست اما خب يك چند تا اقداماتي هم وجود دارد در اين بحث‌ها. ببينيد منطقا همونجوري كه فرمودند محور اصلي درگيري‌ها در كشور عراق و سوريه بوده و خب لبنان هم تا حدودي درگير شده در يكي دو سه سال اخير به صورت مستقيم اون چه كه هست اين است كه ما با يك تكثر شايد غيرقابل باوري از گروه‌ها و گرايشهاي مختلف روبه‌رو بوديم بعد از جريان بهار عربي و اتفاقاتي كه افتاد اولاً همون جور كه فرموديد فازهاي مختلفي در تحقق رويدادها بوده فاز اول كه اعتراض‌هاي مردم سوريه و بعد هم شكل‌گيري گروه‌هاي مسلح و همين جور وقتي كه جلو اومديم هر روز درگيري ها بيشتر و اتفاقات بيشتري رقم خورده است . فرموديد كه جمهوري اسلامي ايران و به تبع سردار سليماني بعد از تبديل شدن اعتراض ها به وضعيت تقابلي مسلحانه در اينجا حضور پيدا كردند و حضورشون از اين جهت كه به دعوت دولت سوريه انجام شده خب از اون جهت ممكن است قابل توجيه باشد اما همون جور كه گفتم گروه هاي بسيار زيادي شكل گرفتند جمهوري اسلامي از اول با همه‌ي اون گروه‌ها يك كاسه رفتار كرده باهاشون در حالي كه گروه هايي بودند كه از ارتش جدا شده بودند ، گروه هاي مردمي و به هر حال گروه هاي متفاوت و گوناگون كه در 2014 كه داعش مطرح شد و خود سوريه هم در تقويت داعش موثر بوده به اين معني كه طبق اطلاعات و مدارك و گزارشهايي كه در مورد شكل‌گيري داعش مطرح هست به خصوص اون هايي كه به عنوان جنگجو و اين‌ها از كشورهاي ديگه وارد شدند اين ها از تركيه وارد سوريه شدند و از سوريه به طرف عراق حركت كردند و سوريه خودش نه تنها مانع ورود اين ها نبوده بلكه تشويق كننده اين ها كه از مرز سوريه اين ها وارد عراق شدند و تشكلي كه در عراق پيدا كردند و بعد هم در خود سوريه وارد شدند به هر حال اين مسئله كه ما همه ي اين گروه ها را تروريستي مي شناسيم و بهشون گروه تروريستي ميگيم فكر كنم چندان با واقعيت منطبق نباشه. درست است بعضي گروه ها حالا در جريان اعمالي كه انجام دادند اعمال ترورريستي وحشتناكي رو هم انجام دادن ولي ما نمي تونيم همه ي اين ها رو گروه هاي تروريستي بشناسيم و در واقع در يك جبهه واحد منسجم قرار دهيم و اين كه دولت سوريه با آن ها مبارزه كرده ، مبارزه با ترورسيم باشه و جمهوري اسلامي ايران هم چون حمايت كرده حمايت در مقابل تروريسم بوده است. مي تونيم بگيم بسياري شون وصف گروه هاي شورشي رو مي توانند داشته باشند و گروه هاي تروريستي صرفا شايد همون چند موردي است كه در اسناد بين المللي و به وسيله ي شوراي امنيت به عنوان گروه هاي تروريستي شناخته شدند . اين يك مسئله. البته فكر نكنيد اين نظرات خود من است بلكه ابهاماتي است كه من دارم مطرح مي‌كنم .
     مسئله ديگري كه وجود دارد اين است كه ما ، حضور جمهوري اسلامي ايران در سوريه و عراق رو بر حقوق بين‌الملل با همون مداخله با دعوت در واقع يا مداخله با رضايت توجيه مي‌كنيم اينجا اين مسئله مطرح است كه كشور دعوت كننده آيا تحت هر شرايطي از منظر حقوق بين الملل مي تونه يك كشور ديگري رو دعوت كنه براي مداخله يا نه به عبارت ديگر آيا دعوت به مداخله يا مداخله از طريق دعوت به طور مطلق مجاز است و اشكالي ندارد يا اين كه محدوديت هايي بايد داشته باشد. به عنوان مثال كشوري كه دعوت مي كند ممكن است خودش كارهايي را انجام دهد غير قانوني يا بر خلاف حقوق بين‌الملل خب طبعاً اون كشور مداخله كننده با دعوت هم نمي تونه اون كارها رو انجام بده اون چه كه در بحرين اتفاق افتاد دقيقا همين جوري بود ديگه يعني خود حكومت بحرين در واقع در حال سركوب جمعيت داخلي خودش بود و كشورهايي كه با مداخله رفتند عربستان در واقع در جهت سركوب مردم رفته بودند آبا ما در چنين مواردي مي‌توانيم بگيم مداخله با دعوت مجاز است يعني يك كشوري به عنوان اين كه يك دعوتي ازش شده به يك كشور ديگري وارد شده و در سركوب مردم آن كشور نقش داشته باشه يعني همون كاري كه اگر خود كشور و دولت دعوت كننده هم انجام دهد اين ها غير قانوني و بر خلاف حقوق بين الملل هست خب به هر حال اين مسئله شايد جاي شك نداشته باشه كه به هرحال دولت سوريه موارد شديدي رو در نقض حقوق انسان ها ، حقوق جمعيت خودش داشته. اينجا اين پرسش مطرح است كه حالا دولت جمهوري اسلامي ايران هم كه به سوريه رفته با دعوت و هم چنين كشورهاي ديگه مثل روسيه و من نمي دونم به غير از اين ها كشوري بوده يا نه حالا تركيه هم شايد اين اواخر يه جوري به هرحال همكاري داشته با دولت سوريه آيا ميتونيم بگيم كه اين ها معاونت در ارتكاب اين جرايمي كه ادعا ميشه صورت گرفته؟ البته صحت و سقمش مشخص نيست ولي حجمش آن قدر زياد هست كه لا اقل يك پرونده‌ي علي الظاهري رو تشكيل بده و حتي تشكيل يك دادگاه ويژه بين المللي براي اين ها مطرح بوده و هم چنان هم هست و مسائلي رو ايجاد بكنه! در مورد عراق هم خب طبعا مسائل زيادي وجود داره و قطعا همين پرسش ها تا حدودي در مورد عراق هم هست و اين كه آيا واقعا تروريسم رو به مفهومي كه مي شناسيم كه هر چند محل اجماع نيست مي تواند در مورد بعضي از گروه ها مطرح بشه يا ميتونه اختصاص داشته باشه به بعضي از گروه هاي خاص سازمان يافته كه اعمال تروريستي رو انجام دادند . من فكر مي كنم بيشتر از حد خودم صحبت كردم و حالا در جريان بحث اگر نكته‌اي پيش اومد بيشتر صحبت خواهيم كرد .
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار خب متشكرم . خب دوستان اگر لطف كنند خيلي فشرده نظراتشون رو بيان كنند كه بتونيم از نقطه نظرات بيشتر دوستان استفاده كنيم ممنون ميشيم . اقاي دكتر ابراهيمي بفرماييد .
دكتر عليرضا ابراهيمي: بسم الله الرحمن الرحيم . از اساتيد عذر خواهي مي كنم يه سري نكات رو نوشتم و ميگم. چند تا سوال هم دارم جناب آقاي دكتر اول اين كه قطعنامه هاي شوراي امنيت 1267 و 1373 و 2178 و 2179 و 1373 به ويژه سه روش مقابله با تروريسم رو مطرح كردن ضبط اموال تروريست ها ، منع تامين سلاح براي تروريست ها ، منع تردد تروريست ها ؛ من سوالم اين است كه در اين سال ها در عراق و سوريه براي عملي شدن قطعنامه هاي شوراي امنيت از طرف اين شورا و مجمع عمومي سازمان ملل چه اقداماتي صورت گرفته و اگر اقدامات شهيد سليماني و همراهانشون نبود اون وقت چه اتفاقتي مي افتاد اين يك سوال؛ سوال دوم هم در ارتباط با مفهوم شناسي خود تروريسم است كه در واقع ارتكاب، سازماندهي، حمايت، دستور، تسخير و تامين مالي تشويق يا تحميل اقدامات خشونت آميز عليه دولت ديگر اشخاص و اموال رو هدف ايجاد وحشت ترس احساس ناامني در اذهان عمومي گروه هايي از افراد يا عامه مردم با هر ملاحظه سياسي فلسفي ايدئولوژيك نژادي قومي مذهبي و از اين قبيل رو هدف قرار دادند كه بر اساس تحقيقاتي كه من كردم اين تعريف قرار بوده در اساسنامه icc درج بشه كه با مخالفت بعضي كشورها اين تعريف كنار گذاشته شد و صلاحيت هاي icc  به چهار جرم مشخص محدود شد و اين مورد نيامد اما در اين بحث مفهوم شناسي سوال من اين است كه آيا ما با يك تروريسم فردي داخلي و سنتي روبه رو هستيم اگر ما با يك تروريسم داخلي فردي و سنتي روبه رو هستيم برخي از سوالاتي كه مطرح شد جاي دارد اما اگر با يك تروريسم بين‌المللي كه مليت‌هاي مختلف حتي از اروپا و محل ترور تحت حاكميت كشورهايي به غير از دولتي كه تروريست‌ها تابعيت آن را دارند و در مورد تروريست‌هاي غير فردي، گروهي، حزبي و دولتي و همچنين تروريست‌هاي مدرن كه فقط مخالف دولت و حكومت بشار اسد مثلا نيستند بلكه در تروريست‌هاي مدرن به صورت سازمان يافته مجهز به امكانات ، ابزار و تسليحات و دانش مدرن هستند و الزاما هم ارتجاعي نيست كه حفظ اوضاع سياسي و اجتماعي موجود باشد يا با آن مخالف باشد. گاهي نژادي جدايي طلبانه و گاهي انديشه‌اي هست و درپيِ از بين بردن انديشه حاكم و جايگزين كردن انديشه خودش و گاهي هم تروريست‌هاي رواني كه در واقع سقوط روحيه فرد و از دست دادن توازن است. اگر ما به اين شكل به موضوع نگاه بكنيم و در بحث مفهوم شناسي تروريسم موضوع مطرح شده رو يك ترورسيم بين المللي در سوريه و عراق و غير فردي و مدرن بهش نگاه بكنيم فكر مي‌كنم بسياري از سوالات نحوه‌ي مطرح شدنشون هم متفاوت مي شود. شايد به خاط همين تشكيك در تعاريفي كه از تروريسم شده و نهايتا در صلاحيت هاي چهارگانه افزوده نشد اين مشكلات پيش آمد و ممكن است يك تحليل گر غربي از همين تعريف‌هاي مشخص با اطلاعات جهت دار سردار شهيد عزيزمون رو به عنوان تروريست مطرح بكنه لذا من علاوه بر اين نكته‌اي كه گفتم از جناب آقاي دكتر فضايلي استاد محترم تقاضا دارم كه اگر قرار شد يك متني تهيه بشه دو سه مورد ضميمه شدن اين مستندات براي اين متن بسيار حايز اهميت است يكي آن دعوت هايي كه به صورت رسمي از سوي دولت‌هاي مربوطه صورت گرفته البته با رعايت ملاحظاتي كه فرموديد كه آيا همه جا مداخله صحيح است يا نه ؟ و بعد پيش زمينه هاي تاريخي كه دكتر قاسمي اشاره نمودند كه اين موضوع در پي چه تحولاتي بوده و در چارچوب قطعنامه هاي شوراي امنيت و مجمع عمومي چه قصور و تقصيرهايي صورت گرفته و اگر اقدامات ايشون و همراهانشون نبود چه اتفاقات در واقع وخيم تري مي‌افتاد براي منطقه به هر حال اون چه كه در شرايط فعلي ما الآن باهاش رو به رو هستيم اين است كه دولت عراق و هم چنين مجلس عراق رسما اعلام كرده نيروهاي امريكايي بايد فرآيند خروج از عراق را دنبال كنند در غير اينصورت حضورشون در عراق غيرقانوني است و نسبتاً يك اجماعي بين گروه‌هاي مختلف در ارتباط با خروج آمريكايي ها و نظاميان خارجي از عراق الآن صورت گرفته است.
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار خب متشكرم . آقاي دكتر قاسمي اگر توضيحاتي هست بفرماييد
دكتر غلامعلي قاسمي: عرض كنم كه نسبت به نكاتي كه دكتر حبيبي فرمودند و به عنوان طرح موضوع هم فرمودند و گفتند كه الزاما نظرات خود ايشون نيستند اين كه همه‌ي گروه‌هاي شورشي در سوريه تروريست نيستند اين درسته و همين طوره منتهي مطلب مهم اين است كه اون گروه‌هاي شورشي كه اول تشكيل شدند مثل ارتش آزاد سوريه كه مشتقين از ارتش بودند اين‌ها بعد از پيدايش داعش و جبهه النصره ديگه به حاشيه رفتند حتي مناطق مهمي هم در اختيار نداشتند يعني شهر به شهر از دست اون ها هم گروه‌هاي داعش و النصره و جيش الاسلام كه شبيه اون ها بود مي گرفتند و خود اين فرماندهان گروه هاي شورشي اصلي سوريه را گاهي مي كشتند اعدام مي كردند تصفيه مي كردند ترور مي كردند مي خريدند و بنابراين اين مطالب من هم ناظر به گروه هايي است كه قطعنامه هاي شوراي امنيت آن ها را تروريست مشخص كرده‌اند. در مورد وضعيت دولت سوريه خدمتتون عرض كنم كه دولت سوريه خيلي تلاش كرد كه قبل از اين سقوط شهرها و پيدايش داعش و غيره به تفاهم برسه و مسائل رو حل كنه من اين رو به عنوان كارشناس بحث كه خيلي تامل داشتم خدمتتون عرض مي كنم مكرر حتي جلسات برگزار مي شد اين تغيير قانون اساسي پيشنهاد شد منتهي يك اراده‌اي وجود داشت از سمت دولت‌هاي منطقه قطر و تركيه در رأسشان باز هم تكرار مي‌كنم عربستان در مرحله‌ي بعد، و در سطح بين‌المللي هم كه آمريكا و اسرائيل و بعضي از كشورهاي اروپايي بر اين كه هيچ توافقي نشود و دولت سوريه سقوط كند. يك ارجاعي بدهم خدمتتون كه كد مهمي است نخست وزير سابق قطر كه وزير خارجه هم بود معمار اين قطر امروز است به لحاظ اين كه يك كشور كوچك اين قدر قدرت نظامي و اقتصادي و منطقه‌اي پيدا كرد و قدرت رسانه‌اي مثل شبكه الجزيره... . اين الآن بعد از كناره‌گيريِ امير قطر رفته و در انگليس ساكن است اعجوبه‌اي در زمينه سياست و اداره‌ي اين انقلاب‌هاي بهار عربي بود، حمد بن جاسم ايشون جديدا يك مصاحبه‌اي كرده دو سه جمله‌اش رو من بخونم خدمتتون كه ظاهرا با يك رسانه انگليسي مصاحبه كرده ازش پرسيدند كه آيا بخشي از مسئوليت فاجعه‌ي اين روزهاي سوريه را شما به عهده مي‌گيريد يا نه ؟ ميگه من اينجا سخناني را به شما مي‌گويم كه تا به حال به كسي نگفته‌ام . هنگامي كه شروع به ورود به سوريه كرديم در 2012 مطمئن بوديم كه قطر رهبري قضاياي سوريه را بر عهده مي‌گيرد زيرا در آن زمان عربستان ميلي به دخالت آشكار نداشت به ما اطلاع دادند و يك چراغ سبزي در واقع آمريكا به ما داد كه شما مجازيد كه كار رو رهبري كنيد و دولت سوريه را تغيير بديد . اون مطلبي كه فرموديد دقيقا همين طوره كه در تركيه اين ها آموزش مي‌ديدند اون اويل كه قضيه داشت خيلي شديد مي‌شد بعد وارد خاك سوريه مي‌شدند. اصلا دولت سوريه امكان نداشت كه بتونه جلوي اين‌ها رو بگيره چون در مرزهاي مشتركشون بود ارتش تركيه هم خيلي جدي بود و اين‌ها يك زوجي با هم بودند تركيه لجستيك و قطر هم رسانه‌اي و پول وارد كردند و اين يك ادعاي غربي‌هاست كه دولت سوريه در تاسيس داعش نقش داشته است. من اين رو به طور كلي جملتاً و تفصيلاً رد مي‌كنم نبوده و شما مي‌تونيد به قراين هم نگاه بكنيد چه طور يك گروه نظامي غيردولتي هزاران ماشين شاسي بلند نو يك دفعه در اختيار داره كاروان‌هاي فروش نفتش راحت براه ميافته، تركيه نفت رو مي‌فروشه براش پول چه طور مياد تو بانك‌ها و خيلي مسائل اين‌ها مشخص بود و الآن هم مشخص است كه با رهبري تركيه و قطر و بعد هم عربستان. آقاي حمد بن جاسم ميگه كه بعداً به ما گفتند بريد صندلي عقب بنشينيد، عربستان صندلي جلو و رهبري با عربستان باشد كه اين باعث تغيير امير قطر شد يعني اين امير فعلي پدرش بعد از اين قضيه فشار آمريكايي‌ها بر عربستان كنار رفت؛ اين بن جاسم رو هم فرستادن رفت لندن زندگي مي‌كنه . دولت تغيير كرد و گفتند شما حدتون همين قدر هست! اين اعتراف خيلي مهمي است!  
     يك كد آخر هم من عرض كنم كه به نظرم نگاه به اين مسائل خيلي مهم است. حالا در اتفاقاتي كه افتاده ممكن است ابهاماتي باشد همين طور است، اما من ارجاع ميدم به اين مسئله كه كه الآن وقايع در سوريه و ليبي ثابت شده كه اولويت صلح و امنيت و وجود يك دولت و جلوگيري از فروپاشي يك دولت و جلوگيري از يك تروريسم خطرناك با پشتوانه ايدئولوژيك كه همه رو تكفير مي كنه و اين طور وحشيانه مياد جلو، اگر اين موفق مي‌شد در سوريه و عراق تبعاتي به مراتب خطرناك‌تر از همين نگاه ما حقوق بين المللي‌ها داشت. از اين نقطه نظر كه نگاه كنيد به نتيجه كار مي‌بينيم كه دولت ايران در مجموع و سردار شهيد سليماني كارشون در سوريه و عراق قابل دفاع است. يك چيزي هم بگويم عاميانه هم بگويم به عنوان يك شاهد و صحبتم رو تمام كنم گاهي توي خاطرات و مصاحبه‌اي مردم همين عوام سوريه ديدم كه ميگن عجب روزگاري داشتيم از حلب پياده مي‌اومديم ميوه هامون رو مي برديم به كجا ميفروختيم . مردم سوريه داشتند زندگي شون رو مي‌كردند . بشار اسد وقتي بعد فوت پدرش اومد به عنوان يك چهره‌ي اصلاح طلب معروف بود. تمام مقامات غربي در تشييع حافظ اسد شركت داشتند اصلا بشار اسد خيلي وجهه داشت جوان بود، تو اروپا زندگي كرده بود سوريه داشت به سمت خوبي مي‌رفت اين‌ها ميگن الآن ما تمام آن امنيت و زندگي كه داشتيم از دست داديم چي به دست آورديم. اين نتيجه اين جريان تروريستي و اصرار دولت‌ها بر تغيير اين حكومت سوريه بوده است. از اين منظر به عنوان نتيجه يعني بسنجيم با اصول حقوق بين‌الملل تو ماده‌ي 2 منشور با اهداف ملل متحد در ماده‌ي 1منشور بسنجيم مي‌بينيم كار در مجموع يك خدمتي به جامعه جهاني شده است و جلوگيري كردند از اين مسئله حاكميت تروريست ها.                     
دكتر مصطفي فضائلي: بسيارخب . متشكرم ما مجبوريم اين پنل رو ببنيديم. ان شاء الله در نشست‌هاي بعدي فرصت تبيين ابعاد بيشتر موضوع فراهم شود. آقاي دكتر محبي بفرماييد خواهش مي‌كنم .
دكتر داوود محبي: بسم الله الرحمن الرحيم . به نظرم تو اين بحث نقش سردار شهيد سليماني در تحولات منطقه اون تعريفي كه از تروريست مي‌كنند خيلي مهم است چون در واقع به موجب آن قانون پاتريوت اكت ميتونه باتروريسم مبارزه بكنه حالا اقدامات متعدد و اين كه حالا در واقع ماهيت و آثار تروريستي اعلام كردن سپاه پاسداران از طرف آمريكا در حقوق بين‌الملل چه حكمي دارد؟ به نظرم اين بايد در بحث هامون شفاف بشه . ببخشيد.
دكتر مصطفي فضائلي: متشكرم. اجمالا به عنوان جمع بندي مختصر در مورد اين بخش عرض كنم كه ترديدي نيست كه به هر صورت يك جريان تروريستي تكفيري بسيار افراطي و خطرناك براي منطقه و جهان در دهه اخير در اين منطقه به راه افتاده و طبعاً مبارزه‌ي با اين جريان تروريستي يك ضرورتي، نه فقط براي منطقه ما بلكه براي كل جامعه‌ي بين‌المللي، بوده است. بنابر اين وظيفه‌ي همه‌ي دولت‌ها و همه‌ي مجامع بين‌المللي و سازمان‌هاي بين‌المللي اين بوده كه با اين پديده‌ي بسيار مخاطره‌آميز برخورد كنند و اگر دولتي يا سازماني در اين زمينه كوتاهي كرده باشد و به وظيفه خودش عمل نكرده باشد اين جاي سوال است نه سازمان ها و دولت‌هايي كه به اين مسئله ورود كردند و در واقع با هزينه‌هايي كه متحمل شده‌اند موفق شدند عجالتا اين فاجعه و اين مخاطره‌ي بزرگ رو دفع بكنند از جامعه بين‌المللي و بحث‌هاي ديگه طبعا بحث‌هاي فرعي و جانبي خواهد بود كه در پيرامون اين موضوع ممكن است مطرح شود و بدان پرداخته شود. پس آن چه كه مي‌توان در اين محور عرض كرد درباره‌ي نقش شهيد سليماني در مقابله با تروريسم اين ترديدي درش نيست كه ايشان نقش بسيار چشمگيري و فوق‌العاده‌اي به عنوان فرمانده عالي رتبه در جبهه‌ي مبارزه با تروريسم ايفا كرده‌اند. نقشي كه در اجماع سازي در عراق و سوريه و افغانستان داشتند ممانعت از فروپاشي دولت، همون طور كه اشاره فرمودند اگر اين اتفاق مي افتاد و در سوريه و در عراق دولت فرو مي پاشيد فجايع غير قابل توصيف و غير قابل پيش بيني پيش روي ما مي بود در اين منطقه و طبيعتا كشور ما هم قطعا يكي از اهداف اين مخاطرات به شمار مي رفت بنابراين نقشي كه ايشون داشتند ودر واقع تاثيري كه در استقرار امنيت و حفظ امنيت و صلح در منطقه داشتند خود ايشون يكي از كساني بودند كه همين طور كه اشاره كردند صرفا به عنوان يك فرمانده ي نظامي و يك كسي كه فقط به فعاليت‌ها و ماموريت‌هاي نظامي مشغول است شناخته نمي‌شدند . تعبيري رو من ديشب مي‌خوندم كه ايشون از هر ظرفيت ايجاد صلح در عراق سوريه و يمن استقبال مي‌كردند و مورد تاكيدشون بود. حتي همين سفري كه منجر به شهادتشون شد در راستاي تلاش براي تنش زدايي بين ايران و عربستان بوده است. همون طور كه عرض كردم اين‌ بحث‌ها نياز به فرصت وسيع‌تري خواهد داشت كه از زواياي مختلف بهش پرداخته بشه. موضوع مداخله به دعوت يا به رضايت خودش يك بحث بسيار مهمي است در حقوق بين‌الملل توسل به زور و حقوق بشر دوستانه نياز به فرصت مستقلي دارد. اميدواريم كه در همايشي كه در پيش خواهيم داشت در اوايل ترم آينده در فرصت وسيع‌تري در خدمت بزرگواران و اساتيد باشيم.
     هدف از اين جلسات به خصوص جلسات هم انديشي اين است كه همون زواياي گوناگون و ابهاماتي كه احيانا مطرح هست رويكردها و ديدگاه‌هاي گوناگون مطرح بشه بنا نيست كه همه يك حرف رو تكرار بكنيم ان شاء الله در اين تضارب آرا هستش كه مي تونيم به يك نتايج مطلوبي دست پيدا كنيم. به هر تقدير فعلا مجبوريم اين محور را در همين جا كه خيلي هم طولاني شد ولي چون در نشست هاي ديگر به آن پرداخته نشده بود لازم بود وقت بيشتري بهش اختصاص دهيم. اما نشست در ساير محورها ادامه پيدا خواهد كرد و اميدواريم در هر محور در نهايت در ده دقيقه طرح بحث داشته باشيم و بيست دقيقه هم اظهار نظر دوستان رو بشنويم . متشكرم در خدمت آقاي دكتر حدادي هستيم در خصوص مسئوليت بين المللي دولت هاي ذي ربط.
 
دكتر مهدي حدادي: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم تشكر مي‌كنم از برگزاري چنين نشستي از همكارانم در دانشگاه قم و عرض تسليت هم دارم بابت فقدان سردار بزرگ . در خصوص بحث حالا وارد بحث ترور سردار بشيم و مسائلي كه پيرامون اين فاجعه مطرح مي‌شود به لحاظ حقوق بين‌الملل و حالا بحث‌هاي سياسي‌اش به كنار و ببنيم حالا از جهت حقوق بين‌الملل چه مباحثي پيرامون اين حادثه و هم چنين اقدام جمهوري اسلامي ايران مي‌توانيم مطرح كنيم. به نظر ميرسه نقطه ثقل اين بحث و اين موضوع بحث مسئوليت بين‌المللي دولت آمريكا باشه و طبيعت مسئوليت هم اينجا از نوع مسئوليت ناشي از تخلف است و ارتكاب يك قعل متخلفانه است كه جنابعالي هم اشاره فرموديد ابتداي بحث لذا ميشه اين موضوع رو در كانتكس قواعد مسئوليت بهش نگاه كرد و در چارچوب همان بخش‌هاي سه گانه‌ي مسئوليت اين موضوع رو قرار داد. يعني در بخش فعل متخلفانه مبحث و قواعدي كه اونجا مطرح هست؛ بخش آثار و محتواي مسئوليت و بحث اجراي مسئوليت. در قسمت اول بحث يعني در حوزه فعل متخلفانه بين‌المللي كه پايه‌ي قواعد مسئوليت است و اگر تو اين قسمت نشه ثابت كرد وضعيت يك فعل متقلبانه رو طبعا بحث آثار و اجرا را هم ما نخواهيم داشت و نياز به ورود به اونها نيست. لذا به نظرم مهم ترين بخش رو به خودش اختصاص خواهد داد كه آيا اين اقدامي كه صورت گرفته اين تروري كه صورت گرفته آيا يك فعل متخلفانه بين‌المللي است از چه نوعي هست و چه نوع تعهداتي نقض شده تا بشه راجع به آن در بحث آثار صحبت كرد . همون جور كه همكاران ارجمند اطلاع دارند در چارچوب طرح مسئوليت بحث عناصر فعل متخلفانه رو ما داريم؛ انتساب و نقض تعهد بين‌المللي دو عنصر مهم هستند حالا صرف نظر از بحث‌هاي تئوري كه در اين قسمت مطرح است در خصوص اين واقعه بحث انتساب خب حل است و ما مشكلي راجع بهش نداريم چون آمريكا رسما به طور صريح پذيرفته و كسي بخواهد فعل آمريكا رو در اين بحث مورد بررسي قرار دهد فعل متخلفانه رو از جهت انتساب هيچ مشكلي نخواهد داشت.
      اما از جهت نقض تعهد و اين كه تو اين قسمت و اين عنصر قعل متخلفانه چه نكاتي رو ميشه مطرح كرد در خصوص تعهد بين‌المللي اينجا همون جور كه ابتداي بحث هم اشاره شد اول بايد ببينيم كه اين تعهدي كه به واسطه‌ي فعل آمريكاه نقض شده از چه نوعي است در كدام حوزه‌ي حقوق بين‌الملل قرار مي‌گيره . آيا مربوط به حوزه توسل به زور هست ؟ آيا مربوط به حوزه حقوق بشر است ؟ مربوط به حوزه حقوق بشردوستانه است ما بايد كجا دنبال اون قواعد بگرديم چون قواعد مسئوليت همون جور كه مي‌دونيد جزو قواعد ثانويه هستند. بنابراين يكي از نكاتي كه بايد توجه بشه بايد مشخص بشه كه اين واقعه نقض كدام تعهد ايالات متحده است و حالا ممكن است يك تعهد يا بيش از يك تعهد نقض شده باشه. نكته‌ي ديگر در خصوص باز تعهد بايد توجه بشه كه واجد آثاري هست در بحث‌هاي بعدي ماهيت اين تعهد هست تعهدي كه نقض شده آيا تعهدي دو جانبه نقض شده در برابر ايران يا در برابر عراق آيا تعهد نقض شده از نوع تعهدات ارگا امنس هست؛ آيا تعهد نقض شده از نوع تعهدات ارگا امنس ناشي از قاعده آمره است چون اينها همه تاثير خواهد داشت در بحث آثار و اجراي مسئوليت من فقط طرح بحث مي كنم با توجه به فرصت كمي كه داريم .
     نكته ي ديگري كه در همين بحث مربوط به فعل متخلفانه ميشه بهش توجه كرد عوامل رافع بحث متخلفانه است كه در همين بخش طرح مسئوليت هم كميسيون بهش پرداخته. خيلي از دولت‌ها وقتي به يك فعل متخلفانه‌اي دست مي‌زنند يعني عملي انجام مي دهند طبيعتا نمي‌پذيرند كه مرتكب يك فعل متخلفانه شدند و متوسل ميشن به عواملي كه بخواهند مسئوليت خود را توجيه كنند و رفع اثر كنند از اون فعل متخلفانشون و حالا مواردي رو اينجا آورده كميسيون موارد شش گانه‌اي رو به عنوان عوامل رافع و جالب اين كه ايالات متحده هم در كليه اقداماتي كه انجام داده هيچ گاه نيومده به صراحت بگه كه من حقوق بين‌الملل رو نقض كردم همواره توجيهات حقوق بين‌المللي مطرح كرده براي اعمالش. در مورد كشور ما چه در قضيه‌ي سكوها كه اون جا هم آمريكا به دفاع مشروع متوسل شد يا به نوعي به ماده 20 معاهده مودت يعني بحث منافع امنيتي متوسل شد و چه اينجا باز مي‌بينيم كه آمريكا رفته سراغ بحث عوامل رافع و از يك جهت هم كار رو راحت كرده كه متمركز شده بر روي دفاع مشروع، شايد دفاع مشروع براشون راحت‌تر بوده با توجه به رويه‌اي كه اين‌ها دارند در زمينه دفاع پيش‌دستانه لذا به سراغ عوامل ديگري مثل مثلا ضرورت نرفتند شايد چون خيلي سخت‌تره توجيهش. خب وقتي يك دولتي خودش به سراغ يك عامل رافع مسئوليت مي‌رود به نوعي مي‌پذيرد كه عملش متخلفانه است و مي‌خواهد رفع وصف متخلفانه كند از فعلش. لذا وقتي كه مي‌بينيم كه بحث دفاع مشروع است يعني اين كه ما بايد برويم سراغ قاعده توسل به زور يعني آمريكايي‌ها دارند روي اين مانور مي‌دهند و ما هم بايستي از همين قواعد منع توسل به زور استفاده كنيم جالب اينجاست كه جمهوري اسلامي هم اگر چه در ابتداي امر تو اين بحث و در اين حادثه مسئله رو در قالب ترور مطرح كرده اما وقتي كه حمله موشكي رو انجام داده ما هم ميريم سراغ دفاع مشروع و از اين عامل استفاده مي‌كنيم كه در حقيقت دوكشور در مقابل همديگه از يك عامل رافع دارند استفاده مي‌كنند. كه خود اين حالا جاي بحث هم داره وقتي دفاع مشروع مطرح ميشه طبيعتا بحث‌هايي اينجا مطرح مي‌شود كه آيا اين حمله تروريستي كه انجام شده آيا توسل به زور هست خود اين يا خير يا قبل از اين اون حملات ادعايي كه آمريكا بهش اشاره كرده كه قرار بوده انجام بشه در چه وضعيتي هست آيا ميتونه توجيه كنه اين اقدام آمريكا رو و در همين جا بحث انتساب هم مطرح مي‌شود. اين ادعايي كه آمريكا مطرح مي‌كنه در خصوص مسئله‌ي حملات احتمالي، خب سردار شهيد يك فردي بوده كه جهت مشاوره هم رفته اونجا و حملات قبلي طي روزهاي قبل حالا اگر اثبات شود توسط حشد شعبي بوده خب اون‌ها نيروهاي رسمي عراق هستند اين اقدامات چه ارتباطي به ايران مي‌تونه پيدا كنه و مجوز توسل به زور بشه و قتل بشه تحت عنوان دفاع مشروع كه خودش جاي بحث دارد .
       يك نكته‌ي ديگر در مورد همين فعل متخلفانه ميشه رويش بحث كرد بحث معاونت در ارتكاب اين عمل هست چون ما ميدونيم كه آمريكايي‌ها در كشورهاي مختلف منطقه پايگاه‌هايي دارند پايگاه هاي هوايي يكي از مهم‌ترين پايگاه‌ها هوايي شان در قطر هست در امارات هست همون پهبادي كه ما زديم از امارات برخاسته بود. البته هنوز معلوم نيست اين حمله هوايي از كدام پايگاه صورت گرفته خيلي دقيق نيست برخي ادعا مي‌كنند از قطر بوده، يا از كويت يا ممكنه از امارات بوده باشه و يا از عين الاسد بوده باشه خيلي معلوم نيست. لذا ميشه اينجا بحث معاونت رو هم مطرحش كرد بحث معاونت اگر مشخص شود از اين كشورهاي منطقه پرواز انجام شده و شرايط ماده 16 طرح مسئوليت را هم بشه اثبات كرد خلاصه پاي يك دولت ديگر رو هم ميشه اينجا وسط كشيد از جهت بحث معاونت و مساعدت در امر ارتكاب فعل متخلفانه وقتي اين قسمت به اصطلاح مسئله اش مشخص بشه اون موقع از جهت آثار و نتايج هم برخي از مباحث اينجا مطرح ميشه كه طبيعتا وقتي يك فعل متخلفانه واقع ميشه رابطه مسئوليتي شكل خواهد گرفت و آثار حقوقي كه در بحث طرح مسئوليت آمده كه اين آثار هم عرفي است در حقيقت كه كميسيون تدوين كرده. موضوع جبران خسارت هم مطرح خواهد شد، منتهي يك نكته كه در اين بحث جبران خسارت ميشه به آن پرداخت با توجه به سابقه آمريكايي ها در عمليات ها و اقدامات، بحث تضمين عدم تكرار است يعني يكي از نكات جالبي كه در طرح آمده بحث تعهد و تضمين عدم تكرار و بعد هم بحث جبران اين كه اين آثار هم از جمله آثاري است كه نه فقط جمهوري اسلامي ايران بلكه ساير دولت‌ها يعني اعضاي جامعه بين‌المللي مي‌توانند به عنوان دولت‌هاي غير زيان ديده اون رو مطرح كنند و به نظرم ميشه اين رو روش خيلي مانور داد و خواست كه واقعا به عنوان عملي كه ديگر تكرار نشه و آمريكا تضمين بده هرچند در سابقه آمريكا هم خيلي تضمين‌ها مورد عمل قرار نگرفته.
      نكته ديگري كه در بحث آثار مي توان مطرح كرد اگر بپذيريم كه قاعده آمره نقض شده و يك تعهد ناشي از قاعده آمره نقض شده بحث ماده 40 و 41 طرح مسئوليت هم اينجا پايش وسط مياد يعني آثار خاص و ويژه‌اي كه از اين نقض‌ها پديدار ميشه كه همون طور كه همكاران در جريانند اين آثار ناظر به جامعه بين‌المللي است به ويژه اين قسمت ميشه عدم شناسايي رو مطرح كرد يعني اگر جامعه بين‌المللي همراه بشن با هم و نپذيرند چنين اقداماتي رو كه يك كشور بتواند مثلا در حوزه توسل به زور در خاك كشور ديگه مقامات كشور ثالثي رو ترور كنه با عدم شناسايي موضع گيري اجازه ندن اين امر يك امر قانوني شود به مرور به عنوان يك امر قانوني جا بيفته در نظام بين‌المللي چنان چه در بحث دفاع مشروع پيش دستانه هم دولت‌ها خيلي همراهي نكردند . قسمت آخر بحث هم مربوط به اجراي مسئوليت كه مربوط به جمهوري اسلامي ايران و سهم ما مي‌شود در اين قسمت عرض كردم با توجه به اين كه نوع تعهد نقض شده چه تعهدي باشه رابطه‌ي مسئوليتي مي‌تواند بين ايران و آمريكا و بين آمريكا و عراق و آمريكا و جامعه بين المللي شكل بگيرد چون همونجور كه در جريان هستيد يك اقدام تجاوزگرانه نسبت به عراق هم صورت گرفته چون موافقت نامه امنيتي ميان امريكا و عراق با اين حمله امريكا نقض شده و با توجه به قطعنامه تعريف تجاوز چنان چه موافقت نامه امنيتي مربوط به استقرار نيروهاي خارجي رعايت نشه ميتوان گفت اقدام تجاوزكارانه صورت گرفته است.
   حالا اينجا در رابطه با كشور خودمون كه قرباني اين جنايت امريكا شده اين سوال مطرح ميشود كه اين اجراي مسئوليت بين‌المللي امريكا چگونه مي‌تواند انجام شود. خب كميسيون در طرح مواد يك سري مراحل را مطرح مي‌كند ، بحث استناد هست . طبيعتا ما مي توانيم مسئله استناد مسئوليت را مطرح كنيم . استناد هم لزوما توأم با اقامه دعوا نيست . يعني ما الان بگوييم كه خب الآن بايد كجا برويم ؟ و يا بايد به كدام مرجع مراجعه كنيم ؟ و حتما بايستي صلاحيت ديوان مطرح شود ؟ خب طرق مختلفي مي توان براي طرح ادعا داشته باشيم يكيش ديوان و طرح در ICJ هست.
بنابر اين بحث مطالبه و خواستن اين آثار مسئوليت هم از جانب ايران و هم از طرف جامعه بين‌المللي مي تواند مطرح بشود . به يك نوعي، در خصوص اقدام ايران حالا بعدا هم مي‌توانيم در انتها بحث كنيم كه اين واكنش موشكي ما در چه قالبي قرار مي‌گيرد . طبيعتا در قالب اقدام متقابل Countermeasures قرار نخواهد گرفت ؛ چون اقدام متقابل كه در طرح مسئوليت آمده است متضمن توسل به زور نيست و تنها راهي كه ايران براش هست، اين است كه همون طور كه اعلام كرده بود در بحث دفاع مشروع ، مسئله را دنبال كند منتها حالا اين كه اين اقدامات دفاع مشروع هست يا خير بر ميگردد به اين كه ما اون حمله‌ي آمريكا را چي قلمداد كنيم . آيا توسل به زور هست ؟ آيا تجاوز هست ؟ و اين ها نكاتي هست كه مي‌توان اينجا به آن ها پرداخت. خيلي ممنون.
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار متشكرم از دكتر حدادي كه در محور دوم مباحثمون كه مسئوليت بين المللي دولت امريكا هست ؛ ابعاد گوناگون مسئله را تحليل فرمودند و من اجمالا به مباحثي كه مطرح شد اشاره‌اي خواهم كرد و بعد در محضر بزرگواران هستيم تا از ديدگاه‌ها و نقطه نظراتشان استفاده كنيم . ابتدا درباره‌ي وقوع نقض تعهد و انتساب اشاره فرمودند كه نقض تعهد از سوي دولت ايالات متحده اتفاق افتاده و انتساب آن مسلم هست ؛ اما اين كه چه نوع تعهدي يا تعهداتي نقض شده ؟ مورد بحث هست و ديگر اين كه ماهيت تعهد يا تعهدات نقض شده چيست؟ و چگونه هست ؟ تاثير دارد در پيامدها و آثارش و چهارم اين كه عامل رافع مسئوليتي كه امريكايي‌ها به آن استناد كرده بوده‌اند تا چقدر قابل قبول مي‌تواند باشد ؛ يا اينكه دلايل ردش چيست و مسئله بعدي معاونت در ارتكاب عمل متخلفانه هست كه در اينجا مورد بحث هست، معاونتي كه ميتواند منتسب شود به كشورهايي كه اجازه دادن سرزمينشون مورد استفاده قرار بگيره براي حمله به كشور ديگر يا نيروهاي كشور ثالثي، پيامدها و يا درواقع آثار مسئوليت كه تضمين عدم تكرار هست و جبران چگونه قابل تامين و پيگيري هستش. مسئله ي آثار مسئوليت در روابط متقابل بين ايران و امريكا، عراق و امريكا و در واقع هر يك از اين كشورها بخصوص امريكا با جامعه بين‌المللي چگونه قابل طرح و پيگيري هستش. بحث استناد به مسئوليت از سوي دولت ايران و عراق در چه عرصه هايي مي تواند قابل پيگري و طرح و قابل تعقيب   باشد و نهايتا حمله ي متقابلي كه ايران انجام داد چه ماهيتي داشته و تحت عنوان دفاع مشروط كه مطرح شده چگونه قابل توجيه و تدوين هستش. خدمت بزرگواران هستيم . عرض به حضورتون كه 20 دقيقه انشاء الله كمتر از 20 دقيقه چون از زمان برنامه عقب هستيم، استفاده ميكنيم از دوستان. سعي كنند بزرگواران كه نقطه نظراتشون خيلي موجز و مفيد باشه . خير مقدم عرض ميكنم خدمت جناب اقاي دكتر طباطبايي كه به جمع ما پيوستن و تشكر مي كنيم از قبول زحمتشون ، متشكرم . برفرمائيد آقاي دكتر ضيايي.
دكتر سيد ياسر ضيايي: بسم الله الرحمن الرحيم . اللهم انطقني بالهدي و الهمني التقوي. از سخنان دكتر حدادي استفاده كرديم . چند تا نكته را در رابطه با مسئله‌ي تخلف امريكا در اين حادثه و تبعات آن به صورت تيتروار و خيلي خلاصه عرض ميكنم . در رابطه با اين كه حمله امريكا به سردار سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني كه يك تخلف بين‌المللي است يا نه بر ميگرده به مجموعه قواعد بين‌المللي موجود . همون طور كه اشاره فرموديد و اين كه ببينيم چه قاعده‌اي از حقوق بين‌الملل نقض شده . پاسخ به اين پرسش برميگرده به پاسخ به يك پرسش ديگر و اون وضعيت حاج قاسم سليماني ، در زمان حمله از سوي امريكاست   . كه ايا ما ايشون را نظامي ميدونيم؟ و يا نه يك نماينده ديپلمات كشور ايران؟ همون طور كه در اخبار شنيديم ايشون حامل پيام ايران هم بوده به سفير عربستان و يا نماينده عربستان در عراق و اين احتمال وجود دارد كه در اون لحظه و زمان ايشون در سمت نظامي نبوده باشد. پس 2 حالت متصور است. اگر ما ايشون رو نظامي بدانيم باز 2 حالت متصور مي‌شود آيا نظامي بودن ايشون به نحو استقلالي بوده يا يك نظامي در خدمت جمهوري اسلامي ايران كه فعاليت ميكند در عراق ؟ و يا نه يك نظامي در اختيار دولت عراق؟ در طرح كميسيون بين‌الملل هم استحضار داريد كه ارگان‌هاي در اختيار وضعيت مسئوليتشون و قواعدشون متفاوت ميشود با ارگان‌هاي به نحو مستقل. پس ما 3 وضعيت را در مورد اين شهيد بزرگوار ميتونيم ترسيم بكنيم. در وضعيت اول اگر ايشون به عنوان يك نظامي تلقي شود ما با 3 تخلف بين‌المللي از سوي امريكا ميتوانيم مواجه باشيم يكي مسئله توسل به زور، تجاوز و حمله مسلحانه توسل به زور در بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد مسئله حمله به تماميت ارضي و استقلال سياسي مطرح است . ايا حمله به يك نظامي رسمي يك دولت در كشور خارجي حمله به استقلال سياسي آن كشور است؟ قطعا حمله عليه تماميت ارضي كه نيست. در مورد تجاوز ، در قطعنامه‌ي تعريف تجاوز در كنار تماميت ارضي و استقلال سياسي مسئله حاكميت هم اضافه ميشود . اينجا احتمال بيشتر ميشود كه ما اين مسئله را تجاوز بدونيم و حمله مسلحانه هم كه يكي از مصاديق تجاوز است ؛ ديوان بين المللي دادگستري در خصوص آستانه و شدت اون سخت گيري داره و ميگه بايد در واقع حمله به اندازه‌اي باشد كه فراتر از درگيري هاي مرزي و منازعات پراكنده باشد . اگر ايشون را ديپلمات بدانيم ؛ خارج از سمت نظاميشون تصور بكنيم باز به حمد الله ما ايشون رو تحت حمايت كنوانسيون مجازات اقدامات عليه افراد تحت حمايت بين‌المللي ميدونيم . كنوانسيون 1973در مورد international protected person  حمايت كامل ميكنه از افرادي كه نماينده رسمي يك كشور هستند؛ در كشور خارجه حامل پيام ميباشند پس ما حداقل اين دو تا وضعيت را ميتوانيم تحت نظر داشته باشيم و در هر دو حالت مي‌توانيم تخلف آمريكارو محرز بدونيم . ايران و امريكا هم عضو اين كنوانسيون 1973 حمايت از افراد تحت حمايت هاي بين‌المللي هستند . خب اگر هر كدام از اين تخلفات را ما اثبات بكنيم پاسخ به اين تخلفات هم متفاوت ميشه. در سطح توسل به زور و تجاوز كه ما نميتونيم به دفاع مشروع متوسل بشيم (چون دفاع مشروع در برابر حمله مسلحانه است)؛ ميتوانيم متوسل به مفهومي تحت عنوان «اقدام متقابل قهري» بشيم كه پايين تر از اقدام متقابل مسلحانه هست. چون اقدام متقابل مسلحانه همان دفاع مشروع است و بايد بياد تو سازو كار دفاع مشروعي كه در برابر حمله مسلحانه باشد. منتها ما اينجا اقدام متقابل قهري رو ميتونيم متصور باشيم. هرچند طرح كميسيون اقدام متقابل قهري را جايز نداسته است اما مي توان قائل به توسعه يا اصلاح حقوق عرفي در اين زمينه بود. حالا ممكنه بفرماييد كه حمله ايران به پايگاه عين الاسد امريكا در عراق يك اقدام متقابل مسلحانه‌اي بود كه در حكم دفاع مشروعي است كه بايد در مقابل حمله مسلحانه باشد كه نبوده است. ما ميگيم اگر حمله مسلحانه امريكا آستانه‌اش پايين بوده و شدتش كم بوده خب آستانه و شدت پاسخ ايران هم كم بوده. يعني در دفاع مشروع ما بايد تناسب در پاسخ حمله مسلحانه داشته باشيم تا چارچوب دفاع مشروع رعايت شده باشه . پايين ‌تر از اون آستانه كه يك آستانه دعواي مرزي ميشود و يا موردي ميشه وارد بحث حمله مسلحانه رسمي نميشود ما اقدام متقابل قهري رو ميتونيم داشته باشيم همون طور كه سابقا هم به دوستان عرض كردم. ايران سابقا ملوان‌هاي انگليسي رو دستگير كرد ؛ ملوان‌هاي امريكايي رو دستگير كرده بوده؛ در منطقه اروند رود و جزيره فارسي پهباد امريكايي رو ما مورد حمله قرار داديم . همه‌ي اين‌ها در اين چارچوب قابل دفاع است يعني ما داريم اقدام متقابل قهري ميكنيم پايين‌تر از آستانه حمله مسلحانه‌اي كه بايد بره تو ضوابط دفاع مشروع.
     در پاسخ به اين مسئله اگر ما ايشون رو به هر حال نظامي بدونيم به اين صورت مطرح بايد بشه اگر حمله مسلحانه بدونيم يعني ايشون رو مصداق حاكميت ايران بدانيم به عنوان نماينده حاكميت يك فرمانده عالي رتبه به عنوان نماينده حاكميت كشور، پس حمله مسلحانه با تعريف قطعنامه تجاوز مجمع عمومي محقق شده باشد اون موقع دفاع مشروع ايران موجه ميشه. در دفاع مشروع منتها ممكنه ايراد گرفته بشه كه ما مسئله دفاع مشروع رو در زمان ضرورت داريم الان چه ضرورتي داره كه ايران بخواد ادامه بده اين دعوايي كه امريكا موردي انجام داده و برگشته؟ پاسخ اينه كه اقدام امريكا شروع يك سلسله اقدامات عليه فرماندهان و نيروي هاي نظامي قدس ايران در خارج از ايران هستش. چون امريكا وقتي اعلام ميكنه اين ها به عنوان تروريست هستند و يا به عنوان يك مبارز؛ مي گويد در واقع هدف مشروع ما هستند. اين ممكن است به اين تمام نشود يعني ما به عنوان يا دفاع مشروع يا تعقيب مشروع بايد برويم ريشه‌ي اين حملاتي را كه ممكن است در آينده ادامه داشته باشه بخشكانيم . من اعتقاد دارم كه لازمه منطقي دفاع مشروع، طرح مفهوم تعقيب مشروع است. يعني در جايي كه هسته‌ي متجاوز و منشا متجاوز وجود داره و هر آن احتمال داره اين اقدامش ادامه داشته باشه. زمان جنگ دفاع مقدس هم خب زماني كه ما عراق رو از مرزها خارج كرديم جنگ ادامه پيدا كرد ؛ براي اين كه صدام هنوز اون اعتقاد رو داشت و اين احتمال وجود داشت كه اون ها دوباره برگردند. اين هم ميتونه به همون صورت توجيه بشه.
بنده خيلي طولاني نكنم يكي دو پيشنهاد بدهم به عنوان سازو كار عملي كه ايران مي‌تواند دنبال بكند يكي اين كه ما عليه خود اقاي ترامپ و عواملش در محاكم ايران يك حكمي رو بتونيم بگيريم،حكم قضايي، كه حداقلش اينه كه ما ميتونيم در قالب موافقت نامه‌هاي معاضدت قضايي و استرداد مجرمين تحت فشار رواني قرار بديم اموال و اشخاصي كه مورد نظر هست و يا طبق همين كنوانسيون international protective person  كه عرض كردم ايران و امريكا هم عضوش هستن به ICJ مراجعه بكنه چون در مقررات حل و فسخ اختلافش به ICJ اشاره كرده است. من ديگه مصدع نشم خسته نباشيد .
دكتر مصطفي فضائلي: متشكرم از آقاي دكتر ضيايي. اقاي دكتر ستايش پور هم زحمت كشيدن يك مقاله‌اي رو تدوين كردن براي ويژه نامه مجله اينجا ازشون تقاضا ميكنم كه چكيده‌اي و خلاصه‌اي از آن مقاله و يا نكات ديگري كه به نظرشون مرتبط با اين بحث هست را به صورت فشرده مطرح كنند.
دكتر محمد ستايش پور: بسم الله الرحمن الرحيم خيلي متشكرم از حضرت عالي و فرمايشات اساتيد محترم استفاده كردم فقط چند مطلبي رو عرض ميكنم حسب فرمايش حضرت عالي همون طور كه استاد بزرگوار اقاي دكتر حدادي فرمودند مقتضي است كه ما اين مطلب رو از حيث بين‌المللي به تبعيت از اون تقسيم بندي كه مجموعه مواد 2001 انجام داده در 3 دسته‌ي ايجاد مسئوليت، محتواي مسئوليت و اجراي مسئوليت در واقع بررسي بكنيم من خيلي سريع بخوام عرض بكنم در ايجاد مسئوليت همون طور كه مطرح شد و استاد بزرگوار اقاي دكتر ضيائي فرمودند اول بايد سراغ انتساب بريم بعد سراغ نقض تعهد. وقتي كه مي‌خواهيم به سراغ انتساب بريم قطعا به موجب ماده 4 مجموعه مواد 2001 كار ما راحت هست و قطعا اين عمل به ايالات متحده امريكا منتسب هست بخاطر اين كه خود شخص رئيس جمهور امريكا كه به موجب بند 2 اين ماده خود شخصش يك ارگان محسوب ميشه رفتار رو پذيرفته و گفته كه به ما منتسب است تازه اگر اين رو هم نميگفت چون تاييد بعدي بود به موجب ماده 11 قطعا منتسب ميشد لذا در انتساب اين عمل هيچ ترديدي وجود نداره فقط بحث برميگرده به نقض تعهد همون طور كه مطرح شد و فرمودند در واقع از حيث هاي مختلف ميشه اين نقض تعهدات رو احصا كرد به نظر من خيلي هم نبايد پيچيدش بكنيم خيلي راحت ميشود به منشور بين المللي حقوق استناد كرد ماده 3 اعلاميه جهاني حقوق بشر ماده 6 ميثاق حقوق مدني و سياسي و بگوييم كه نقض حق حيات صورت گرفته قطعا از اين طريق كه در واقع تعهدي هست كه جامه حقوق بين‌الملل عرفي هم به خودش پوشيده مسلماً اين تعهد نقض شده البته تعهدات ديگري هم قطعا نقض شده كنوانسيون 1973 كه مطرح شد و همين طور درمورد عراق هم كه بدون ترديد ميتوان گفت كه مصداق aggression و تجاوز است كه قطعا اون هم نقض تعهد امريكاست لذا در اين بحث نقض تعهد هم بنظرم خيلي راحت ميتونيم اين تعهدات رو نقض شده بدانيم كه ايجاد مسسئوليت ميكند.
     اما بحث پيامد يا اثار مسئوليت كه تضمين عدم تكرار خيلي مهم هست و به موجب بند ب ماده 30 ما ميتوانيم تضمين عدم تكرار بخواهيم منتها اين تضمين عدم تكرار رو چطوري بخواهيم قطعا همون طوري كه ديوان در اين قضيه، بنظرم اين قضيه خيلي مهم هست مخصوصا با فرمايشات مقام معظم رهبري چون ديوان بين‌المللي دادگستري در قضيه لاگرانت اين رو مطرح كرد كه توي تضمين عدم تكرار اين كشور متخلف هست كه بايد به سليقه‌ي خودش تضمين رو بده منتها يايد اين تضمين به نحوي باشد كه كشور يا كشورهاي زيان ديده قانع بشوند يعني نبايد صرفا جنبه‌ي صوري داشته باشه و از طرف ديگر اساتيد برجسته حقوق بين‌الملل از جمله اقاي جيمز كرافورد بارها مطرح كردند كه تضمين عدم تكرار خيلي موقع ها شبيه ميشه به جلب رضايت، جلب رضايت به عنوان يكي از اشكال 3 گانه جبران خسارت و با توجه به خواسته‌ي درواقع جامعه‌ي ايراني و در راس اون مقام معظم رهبري و همين طور مصوبه‌ي الزام آور پارلمان عراق كه خروج نيروهايي امريكايي از عراق و منطقه هست به نظر ميرسه كه اين جلب رضايت و اين تضمين عدم تكرار كه هردو خيلي به هم نزديك و يكسان ميشن تنها از طريق خروج نيروهاي امريكايي از منطقه و بويژه عراق محقق ميشه يعني اين خروج نيروها هم تضمين عدم تكرار ميتواند باشد تا اندازه‌اي هم جلب رضايت ميتواند قلمداد شود.
    بحث معاونت هم قطعا خيلي مهم هست اينجا همون طور كه مطرح شد فقط بايد دقت داشته باشيم كه ميشه حتي به نظرم حمايت رسانه‌هاي غربي در واژگونه نشون دادن ماجرا را هم به منزله‌ي حمايت قلمداد كرد و از اون حيث مسئوليت رو هم متوجه اون‌ها دونست چرا كه اين حمايت هم خودش همون طور كه در مجموعه مواد 2001 آمده مصداق معاونت هستش (ماده 16 مجموعه مواد 2001 كميسيون حقوق بين الملل).
    در بحث اجراي مسئوليت خدارو شكر اين بار توي بحث استناد حتي اگر محكمه‌اي هم وجود نداشته باشه كه طبق فرمايش استاد بزرگوار اقاي دكتر ضيائي وجود داره و اين صلاحيت هست حتي اگر اون هم وجود نداشت حتي اگر ما اقدام به اقامه دعوا نكنيم باز استناد صورت گرفته چرا كه به موجب ماده 42 و 48 مجموعه مواد 2001 استناد يك عمل نسبتا رسمي است يعني نيازي نيست كه حتما اقامه‌ي رسمي دعوا صورت بگيره. نامه‌ي رسمي نماينده جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد اقاي دكتر تخت روانچي و همين طور 2 نامه‌ي رسمي در واقع همتاي عراقي ايشون به دبير كل سازمان ملل متحد و رئيس شوراي امنيت سازمان ملل متحد خودش به منزله استناد قلمداد ميشه حتي اگر ما اين نقض را يك نقض تعهد ارگا امنس بدونيم اقداماتي كه مسئولين در واقع فرانسه انجام دادند در شوراي امنيت و حتي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه اين اقدام امريكا رو موجب بي ثبات سازي منطقه و درواقع روابط بين كشورها قلمداد كردند هم ميتواند به تعبيري ضمن ماده 48 مطرح باشد و اين از اين حيث قابل اهميت است كه اگر حتي اقامه دعوا نشود به طور رسمي و مثلا ما يك دفعه 30 سال بعد 40 سال بعد 50 سال بعد بنا به ترتيبي تصميم بر اين بگيريم كه بخواهيم در محكمه‌اي اقامه دعوا بكنيم اين را ديگر طرف امريكايي نميتواند بگويد به موجب ماده 48 اعراض صورت گرفته ما زماني استناد كرديم و اين استناد ما به منزله‌ي  چشم پوشي قلمداد نخواهد شد. ببخشيد اگر اطاله‌اي در كلام من بود.
دكتر مهدي حدادي: دو مورد من خدمت همكاران ارجمند تذكر بدم كه يكي در مورد بحث اقدام متقابل كه جناب اقاي دكتر ضيائي مطرح كردند كه قهر اميز باشه اون چه كه از طرح مسئوليت استفاده مي شود؛ use of force  غير قانوني است يعني آستانه هم براش مشخص نكرده حالا حتما اون آستانه بالا ترش كه بحث حمله وaggression  يا تجاوز باشه كه جاي خود داره اينجا حتي ميگه تهديد يا توسل به زور هم در اقدام متقابل غير ممكن است. لذا به خاطر همين جمهوري اسلامي از بحث دفاع مشروع استفاده كرده و حالا اين قابل بحث است اما از نظر من آن چه كه از كميسيون بر مياد و تفسير كميسيون اينجوري هست يك جا هم در خود كميسيون در تفسير ذيل ماده 40 ميگه كه به اصطلاح اون چيزي كه قاعده آمره هست منع تجاوز است و منع توسل به زور قاعده آمره نيست در مورد بحث مطبوعات كه آقاي ستايش‌پور اشاره كردند در مورد ماده 16، ماده 16 فقط ارتباط داره به بحث معاونت دولت‌ها و بحث معاونت رسانه‌اي و نهادهاي ديگر ذيل مقررات مسئوليت‌هاي دولت قرار نميگيره انها را حالا در قالب مسئوليت كيفري شايد بشه دنبال كنيم .
دكتر مصطفي فضائلي: متشكرم. اقاي دكتر طباطبايي اگر نقطه نظري هست بفرماييد.
دكتر سيد احمد طباطبايي لطفي: بسم الله الرحمن الرحيم. مقابله به مثل يا دفاع مشروع كه با هم آميخته ميشه با مباحث روز، مبحثي كه ما درش هستيم و يكي هم در نگاه حقوقي بحث ارزيابي ادعاهاي امريكا هستش كه خب براي پاسخ دادن به جامعه‌ي داخلي و خب اينكه ادعاهايي كه ميشه و بتونه پاسخ حقوقي داده بشه كه خب بحث تهديد آني را مثلا مطرح كردند كه اين لازم داره كه از نگاه حقوقي ارزيابي شود و خود مقامات آمريكا هم در كنگره مي دونيد كه همين بحث رو مطرح كردند و تهديد آني رو تشكيك كردند و پاسخ قانع كننده‌اي هم نشنيدند از مقامات آمريكا.
      بحث ديگر در باره‌ي اقداماتي كه در زماني كه عراق اشغال بود و با سربازان آمريكايي مقابله مي‌شد و مي‌گفتند ايران دخالت دارد اينم من فكر مي‌كنم يكي بحث انتساب هست كه آيا ايران در اين اقدامات دست داشته يا نه اينجا آمريكا مدعي هست و اون انتساب رو بايد اثبات بكند و مرحله دوم در پاسخ به اين ادعا بحث اشغال عراق است كه شايد كمتر از نگاه جوانان ما روشن باشد كه امريكا اشغالگر بوده و مردم عراق حق دفاع از خودشون داشتند و مي توانستند با نظاميان آمريكايي مقابله كنند براي پايان دادن به اشغال كه حالا مي‌توان در زمان‌هاي متفاوت ارزيابي كرد و نكته‌اي كه حالاشايد ارتباط كمتري دارد به اين موضوع و از نظر زماني هم شايد گذشته. در حقوق بين‌الملل ما مي‌گوييم كه در واقع آثار ناشي از اشغال نبايد به رسميت شناخته شود و بايد ديد در اشغال عراق اين تا كي ادامه پيدا مي‌كند . دولتي كه ناشي از اشغال مياد تا كي مشروعيت پيدا مي‌كنه اين دولت واقعي؟ اين ها نكات حقوقي است كه در رابطه با انتساب اقداماتي كه حتي خود عراقي‌ها انجام دادند مثلا مهندس ابومهدي خب يك زماني بود كه براي مقابله با اشغال مي جنگيده و سربازان آمريكايي هم آسيب ديدند و از نگاه حقوق بين الملل دفاع مشروع بوده كه در اون زمان ميشه گفت انجام گرفته.                                                                                                                          
     نكته پاياني هم بحث مصونيت است حالا اگر به فرض يك تخلفي هم از يك مقام دولتي صادر شده باشد اين را ديگر نمي شه گفت از نگاه تاريخي كه خود آقايون دادند براي تروريسم استفاده كرد و الآن توي خود غزه ، جاهاي مختلف بالاخره اقداماتي خود آمريكا نظامي انجام مي‌دهد و اون مصونيت دولت‌ها هستش كه آقاي دكتر ضيايي هم اشاره كردند كه اون خب راهكار ديگري هست كه دولت بايد شكايت بكند يا از راه ديگري بخواهد پاسخ دهد و نمي‌تواند صرفا تخلفي كه حالا به فرض صحت از يك مقام دولتي انجام گرفته باشد نمي‌تواند خودش راسا مقابله نظامي كند با اون تخلفي كه يك مقام دولتي انجام داده. من فعلا مبحثي را ندارم ان شاء الله ... نكته پاياني اين كه خود آمريكا وقتي كه دفاع مشروع، مي تواند اقدامات ايران رو اگر مي‌خواهد شديدتر هم باشد، بخواهيم از نگاه حقوقي نگاه خودمان ارزيابي كنيم و نقد بكينم ولي حداقل از نگاه خود عملكرد آمريكا ، آمريكا نمي‌تواند اقدامات ايران را مورد اشكال قراردهد چون در قضيه افغانستان آگاهي داريد كه يك اقدامي انجام گرفت و به اون داستان ضرورت هم نياز نبود و يك اقدام تروريستي بوده و بعد هم ديگر ادامه هم نداشته ولي به خاطر همين اقدام آمريكا آمد كشور افغانستان، كلا يك حكومتي رو سرنگون كرد يعني و حمله نظامي مسلحانه‌اي هم از سمت دولت افغانستان انجام نگرفته بود در يازده سپتامبر يك گروهي بوده و انجام داده ولي آمريكا به ادعاي اون اقدامي كه گروه القاعده انجام داده بود آمد حكومت افغانستان را عوض كرد به ادعاي يك اقدام نظامي يعني اگر بخواهيم مثل خود آمريكا عمل كنيم مي‌شود يك حكومت ديگري را سرنگون كرد كه خب شما اقدام نظامي مسلحانه انجام داديد و اقدام تروريستي . ميخواهم بگويم از نگاه خود تهديد آمريكا از نگاه من اون ها نمي‌توانند حتي ايراد بگيرند با منطق خودشون بخواهيم با خودشون صحبت بكنيم. بعضي كارها از نگاه منطقي و حقوقي بحث ديگري است.        
دكتر مصطفي فضائلي: محور بعدي بحثمان مسئوليت كيفري است. همان طور كه فرمودند و در آغاز بحث هم اشاره شد يك عمل مي‌تواند مصداق نقض چندين قاعده حقوقي به شمار بيايد هركدام در بستر خودش قابل تعقيب خواهد بود بنابر اين هيچ منافاتي ندارد . مفاد طرح مواد كميسيون همون طور كه دوستان مستحضرند اغلب جنبه عرفي دارد و مكررا مورد استناد قرار گرفته است. عرض به حضورتون كه اين رويه‌ي آمريكايي‌ها هم كه دكتر طباطبايي اشاره كردند اين هم حايز اهميت است در واقع اون تفسير موسعي كه آمريكايي‌ها از مفهوم دفاع مشروع انجام دادند خب خودشان را مي‌توان ماخوذ به همين تقسيرشان دانست. بنابر اين حمله متقابل ايران را مي‌توان تحت عنوان دفاع مشروع مستند به ماده 51 توجيه كرد. هرچند مقامات ايران حمله امريكا را تروريسم دولتي ناميدند، البته اين‌ها مي‌تواند با هم منطبق هم بشود يعني در ضمن يك حمله مسلحانه يك اقدام تروريستي هم مي‌تواند اتفاق بيفتد منافاتي با هم ندارد. خب اگر اجازه بدهيد ما اين محور دوم رو هم ببنديم. ان شاء الله در همايش‌هاي بعدي به تفصيل بهش ورود خواهيم كرد . بحث بعدي ما مسئوليت كيفري است، مسئوليت كيفري عوامل دخيل در اين جنايت كه از آقاي دكتر قدير خواهش كرديم كه ظرف چند دقيقه ان شاء الله طرح بحث بفرمايند تا زمينه اظهار نظر دوستان فراهم بشود.
دكتر محسن قدير: بسم الله الرحمن الرحيم . در بحث مسئوليت كيفري به هر حال در حقوق بين الملل ، مسئوليت كيفري صرفا شخصي و فردي است لذا مسيوليت كيفري دولت اساسا منتفي است و محكمه‌اي كه فقط وجود دارد icc  يا ديوان بين‌المللي كيفري است كه خب دولت‌هاي عضو مي‌توانند در آن طرح دعوا كنند و طريق ديگري كه مي شود اقامه‌ي دعوا شود در جايي است كه پرونده‌اي ارجاعي از شوراي امنيت باشد. در قضيه ترور سردار سليماني ما سه كشور داريم ايران عراق و آمريكا كه هيچكدام عضو icc نيستند؛ icc صلاحيتش هم منحصر به چهار جنايت است جنايت نسل زدايي ، جنايت جنگي ، جنايت عليه بشريت و جنايت تجاوز. جنايت تروريسم به لحاظ موضوعي خارج از صلاحيت icc است . آنچه كه اتفاق افتاد من رصد كردم بر اساس نظرات حقوق‌دانان بين‌المللي يك سري گفتند ترويسم دولتي است و يك سري از حقوق دانان داخلي مثل دكتر بيگدلي گفتند جنايت تجاوز است بر اساس جنايت تجاوز كه صرفا فعل سران و فرماندهان محسوب مي‌شود امكان محاكمه‌ي مثلا رييس جمهور آمريكا وجود دارد ؛ حالا گفتنش اشكال نداره  و ايني كه اخيرا عده اي گفتند ما مي خواهيم پرونده تشكيل بديم و مثلا ميخواهيم آن ها را محاكمه كنيم نگاه كنيد ما در سطح دنيا دادگاهي كه داريم همين است فرمايش دكتر ضيايي را قبول دارم ما در داخل كشور مي توانيم در واقع يك محكوميتي براي رييس جمهور آمريكا قائل بشيم بر اساس اسناد و مداركي كه داريم او را محكوم كنيم مثل كاري كه آمريكا  در دادگاه هاي داخلي خودش براي ايران انجام مي‌دهد ولي سوال اين است آيا ما اگر بخواهيم در اين بحث دقت كنيم ما مفهومي داريم به نام تروريسم در خصوص تروريسم اصلش را همه قبل دارند ولي آخرين نسخه‌اي كه ارايه شده همه گفته‌اند در خصوص تروريسم صد و هشت تعريف وجود دارد بيش از بيست كنوانسيون در خصوص تروريست وجود دارد و يكي از مفاهيم كه در ان اختلاف است بحث تروريسم دولتي است. منتها در قضيه‌اي كه آمريكا انجام داد خيلي از حقوق دانان بين‌المللي اعلام كردند كه اين تروريسم دولتي است لذا در اين جا جمع بين مفهوم  تروريسم و مفهوم تجاوز سرزميني امكان پذير است چون خيلي‌ها اين رو گفته‌اند. بسياري از حقوق‌دانان آمريكايي هم اين رو گفتند حقوق دانان بين‌المللي شون هم اين رو گفتند چند نفري حداقل من خودم ديدم كه اعلام كردند. دقت بفرماييد اين فعل هم در واقع انتساب به رييس جمهور آمريكا دارد و اين جا قضيه‌اي كه وجود داره اين است كه دولت عراق مي‌تواند پيگير باشد به لحاظ نقض حاكميتي كه در خصوص عراق صورت گرفته مي‌تواند مصداق تجاوز باشد و دولت ايران هم از جهت اين كه مقام رسمي ايران بوده و رسما نخست وزير عراق عادل عبدالمهدي اعلام كرده كه مهمان ما بوده و حامل پيامي بوده استقبال رسمي از ايشان به عمل آمده واين‌ها به هر حال اين قول را تقويت مي‌كند كه بعضي‌ها قايل شدند اين جنايت تجاوز هست و عرض كردم از باب جنايت تجاوز كه خود رييس جمهور آمريكا رسما به عهده گرفت اينجا ما مي‌توانيم در واقع عليه رييس دولت آمريكا و فرماندهان درجه اول حتي وزير دفاع آمريكا اعلام جرم بشود .
     منتها بحث در اين است كه اين به كدام دادگاه برود؟ دادگاه‌هايي كه در دنيا داريم يكي همين icc را داريم و دادگاه‌هاي حقوق بشر فقط مربوط به دولت ها هستند و اشخاص حقيقي به دادگاه‌هاي حقوق بشر كشانده نمي‌شوند ICJ هم مربوط به اشخاص حقيقي نيست و فقط شكايات دولت‌ها عليه يكديگر بر مبناي توافق درآن مطرح مي‌شود و مربوط به مسئوليت بين‌المللي دولت‌ها است. پس الان icc امكان دارد كه دادستان مثلا اگر شجاعت به خرج دهد عليه رييس جمهور آمريكا كيفر خواستي صادر كند حداقل ولي تا به حال سابقه نداشته كه دادستان icc همچين جرأتي از خود نشان دهد حتي در قضيه سوريه هم كاري نكردند با اين كه مي توانستند جنايت تروريسم را در قالب جنايت جنگي بكشانند به icc اما آنجا هم مطرح نكردند . آنجا باز يك مشكل ديگر مطرح كردند گفتند سران گروه‌هاي تروريستي از عراق و سوريه هستند كه عضو icc نيستند و فرماندهان هم آن ها هستند، اروپايي ها نيروهاي پايين هستند و ما نمي توانيم نيروهاي پايين را به icc بكشانيم براي محاكمه لذا دادستان در قضاياي تروريستي عراق و سوريه هم يك كيفر خواست نمادين و سمبليك هم صادر نكرد تا چه برسد جرئت كند عليه ترامپ چيزي را صادر كند و شوراي امنيت هم كه به هر حال خود آمريكا در آن است پرونده را ارجاع نمي‌دهد ما و آمريكا و عراق هم عضو icc نيستيم . نگاه كنيد اين اصل قضيه و امكان محاكمه را بعضي از عزيزان نوشتند اساتيد خودمون مثلا آقاي دكتر بيگدلي اين رو نوشته اما در واقع امكان تحققش تا چه حد هستش همچنان اين يك سوال اساسي است كه فراروي حقوق بين الملل كيفري وجود دارد اما اصل مجرميت محقق است و بايد روي آن مانور و تحقيق و كار شود باز بحث‌هاي ديگري بود. در خدمت بقيه عزيزان هستم هر نظري داريد .
دكتر مهدي حدادي: دادستان كه فرموديد دادستان نقش مهمي در icc دارد و يكي از مسيرهايي كه پرونده‌اي در icc به جريان بيافتد خود دادستان هست منتهي اين در مورد كشورهاي عضو است و در اين قضيه باز دادستان امكان ورود ندارد حتي در مورد جرم تجاوز باز استثنايي كه وجود دارد اين است كه در مورد تجاوز بر خلاف سه جرم قبل بايستي حتما كشورهاي عضو هم بايد اين جرم جديدي كه وارد اساسنامه شده است را بپذيرند . لذا به هيچ عنوان امكان ندارد دادستان به اين قضيه ورود كند مگر شوراي امنيت فقط حتي كشورهاي عضو ديوان هم مي‌توانند جرم تجاوز را نپذيرند به عنوان صلاحيت موضوعي ديوان .
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار متشكريم. آقاي دكتر خالقي در خدمتتون هستيم.
دكتر ابوالفتح خالقي: مي‌خواهم دو مطلب را اضافه كنم در واقع صلاحيت icc خيلي موارد دارد كه هم دادستان بخواهد ورود كند يا ديوان يا شوراي امنيت دوستان استحضار دارند كه موانعي وجود دارد اما خيلي هم نمي‌توان گفت كه اين راه كلا  مسدود است و به اصطلاح اين راه مانع عمده داره و ما نمي‌توانيم ورود بكنيم من الان بند سه ماده دوازده از همين اساس نامه را عرض مي‌كنم توي بند سه ماده 12 آورده كه اگر دولت‌ها عضو اساس نامه نباشند مي‌تواند درباره‌ي يك موضوع معين و يك كيس خاص صلاحيت ديوان را بپذيرند و از ديوان بخواهند كه ورود كند به اين مسئله (يكي از حضار : يعني عراق بايد بخواهد) فرقي ندارد چه عراق چه ايران ( نه نه نه اون كشوري مي تواند كه جرم در سرزمينشان و يا توسط اتباعشان صورت گرفته باشد) يا عليه اتباعشون ( نه عليه اتباعشون نيست) عليه اتباعشونم هست يعني اگر كه به اصطلاح  ما يك مقدار با سعه صدر نگاه كنيم به اساس نامه به نظرم رسيد كه اين راه حداقل از اين مسير باز است درست است كه موانع آنقدر بزرگ است كه به اصطلاح شايد نتيجه ي نهايي‌اش آن چيزي كه ما مي‌خواهيم نشود اما حداقل گام‌هاي اوليه مي‌تواند برداشته شود. از  اين جهت كه دولت آمريكا اين قدر احساس امنيت نكند يعني دولت شايد ‌بتواند از طريق همين بند سه ماده‌ي دوازده اقدام كند.
    نكته‌ي دوم اين كه در حقوق داخلي ما هم اين امكان وجود دارد ؛ ما اصل صلاحيت واقعي را داريم چون پرسيده شد كه ما به اصطلاح  در امور داخلي مون به چه ترتيبي مي‌توانيم موضوع را پيگيري كنيم در نظام داخلي مون ما اصل صلاحيت واقعي داريم بنابراين از طريق اعمال اصل صلاحيت واقعي قادر هستيم كه موضوع را تعقيب بكنيم و حالا حداقل اين است كه اقدامات قضايي مون را شروع مي‌كنيم و به صورت غيابي امكان محاكمه وجود دارد.
دكتر محمد حبيبي مجنده: آقاي دكتر عليه تبعه صورت گرفته و مسلم است كه صلاحيت كيفري ايران و جود دارد در آن كه ترديدي نيست ولي  مسئله اين است كه آيا ما قوانين كافي لازم كه مشخصا تروريسم را و اقدامات تروريستي را تعريف كرده باشه داريم؟ نداريم.
دكتر ابوالفتح خالقي: مقررات داخلي ما از مقررات بين‌المللي واكنش‌هاي سخت‌تري دارد يعني اگر ما به مقرارات داخلي خودمون متوسل بشيم.
دكتر محمد حبيبي مجنده: مگر اينكه در عناوين مجرمانه ديگر آن‌ها را بياوريد كه ديگر بحث از تروريست و اين ها نبايد كرد
دكتر سيد ياسر ضيايي: آقاي دكتر حداقل قتل است ديگر. در خصوص مصونيت، قانون اخير ايران كه عوامل اين حادثه را تروريست اعلام كردند اگر اين ها به عنوان مبارز محسوب بشوند از نظر ايران ديگر مصونيت هم ندارند يعني حتي مصونيت جاني هم ندارند.
دكتر ابوالفتح خالقي: خلاصه اين كه هم بر اساس قوانين بين‌المللي و هم داخلي امكان تعقيب حداقل به لحاظ آيين‌نامه ها و مقررات وجود دارد.
دكتر مهدي حدادي: البته آقاي دكتر ماده دوازده اين مسئله نيست عليه اتباع نيست.
دكتر مصطفي فضائلي: بله icc صلاحيش متوقف به اين است كه كشور محل ارتكاب جرم و كشور متبوع متهم دست كم يكي شان عضو باشد و يا ارجاع از سوي شوراي امنيت باشد.
دكتر محمد حبيبي مجنده: اگر عضوهم بشويم نمي شود اگر همين الان عضو icc بشويم هم نمي تواند بررسي كند. چون متهم بايد تبعه ي كشور عضو باشد.
دكتر مصطفي فضائلي: آقاي دكتر ابراهيمي هم نكته اي داشتند . بفرماييد آقاي دكتر .
دكتر عليرضا ابراهيمي: بسم الله الرحمن الرحيم من يك نكته اي را بگوييم يك بار آقاي دكتر بيگ زاده يك دو روز  ما را دعوت كردند كه بحث بستر و فلات قاره و اين‌ها بود من هم آنچه كه در اين كتا‌ هاي حقوق دريا خوانده بودم و نوشتن، اونجا شروع به بيان كردم و بعد گفتند اگر مي‌خواستيم همچين حرف‌هايي در اين جا بزنيم كه اصلا شما را اينجا دعوت نمي‌كرديم همان غربي‌ها كه درباره حقوق دريا‌ها صحبت مي‌كنند آخرش به شرايط واقعي منافع ملي خودشون هم توجه مي‌كنند. من ديدم نكته‌ي جالبي است كه من از ايشون اين مطلب را ياد گرفتم به هر حال ببينيد ما يك سردار بزرگي را از دست داده ايم و ما را هم در دانشگاه قم دور هم جمع نكردند كه حرفايي كه تو كتابها نوشتند را تكرار بكنيم. بايد راه حل بديم هرچند ممكن است به نتيجه هم نرسد. به نظرم صرف طرح جرم بين‌المللي و مسئوليت كيفري خودش موضوعيت دارد من به نظرم مياد كه از اين منظر ما به عنوان يك جرم بين‌المللي كه استثنايي بر اصل صلاحيت سرزميني است به اين موضوع نگاه بكنيم هر كجا كه اين مجرم ورود كرد امكان دستگيري اش وجود دارد به اين شرط كه بتوان اين را به عنوان يك مجرم بين‌المللي عليه‌اش كيفرخواست صادر كرد.
دكتر محمد حبيبي مجنده: فكر كنم بهتر است ترامپ را دعوت كنيم بياد جزيه‌ي كيش و اونجا دستگيرش كنيم(خنده‌ي حضار)
دكتر عليرضا ابراهيمي: اگر ايشان را به عنوان مجرم بين‌المللي مطرح كنيم هر كجا كه وارد شود مي‌تواند اين تهديد عليه او مطرح شود اين يك نكته. نكته دوم درباره‌ي صلاحيت واقعي ايران با توجه به اين كه منافع ايران به خطر افتاده و خود عراق هم به عنوان محل وقوع جرم ما راسا به استقلال مي‌توانيم هردو كشور اين موضوع را دنبال كنيم. به هر حال محل وقوع جرم در عراق بوده بر اساس اصل صلاحيت سرزميني و براساس اصل صلاحيت واقعي هم منافع ايران به خطر افتاده و اين كاملا روشن است كه اين دو كشور هم امكان درواقع مطرح كردن اين جرم را از نظر قضايي دارند.
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار خوب متشكرم. خوب دوستان ديگر اگر درباره مسئوليت كيفري نقطه نظري دارند ظرف يكي دو دقيقه بيان كنند .
دكتر محمد خليل صالحي: بسم الله الرحمن الرحيم عذر مي خواهم از جناب دكتر  كه قول داده بودم كه زودتر اينجا باشيم منتها يك مقدار تاخير داشتيم من به نظرم مباحثي كه مطرح شده در ارتباط با ظرفيت هاي موجود بوده است و در همين مورد درباره‌ي شهادت سردار سليماني بحث شده است قطعا در باره اين كه يك جنايت عليه بشريت محسوب مي‌شود به لحاظ مقررات بين المللي و بحث حقوق جزاي بين الملل و بر اساس همون صلاحيت مباحث مطرح شده اما به نظرم آنچه آقاي دكتر ابراهيمي يك اشاره‌اي كردند و آن هم اين كه ما بايد نظريه پردازي كنيم در اين موارد بحث ظرفيت سازي هم هست حالا نمي‌دانم كه در مورد اين بحث صحبت شده يا نه من خيلي خلاصه مطرح كنم. ببينيد ما يك سابقه‌اي از حمايت تقنيني از مردم غزه داريم دوستاني كه در حوزه‌ي جزاي بين الملل يا كلا بين‌الملل كار كرده‌اند آشنايي دارند درسته كه حالا ابزارهاي اجرايي براي مقابله با جايتكاران اسرائيلي را نداريم شايد جنبه‌ي سمبليك پيدا بكنه اما ما اولين قانوني كه در حوزه حقوق جزاي بين الملل به شكل موردي آوده‌ايم كه در واقع به نوعي جرم انگاري كرده‌ايم و حق تعقيب را براي دولت جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرده‌ايم در ارتباط با جرمي كه نه عليه امنيت ايران و نه در واقع در قلمرو ايران است كاملا يك جرمي است كه در حوزه‌ي جنايات بين‌المللي قرار دارد و ما بر اساس صلاحيت جهاني آمده ايم و آن قانون را تصويب كرده‌ايم و بنابراين در بحث ظرفيت سازي به نظرم يك جرياني كه اگر ايجاد بشود براي براي تشكيل يك دادگاه بين‌المللي منطقه‌اي كه ما يك امكان براي ما وجود داشته باشد كه اين نوع جنايت كاران را در واقع به نوعي آهسته آهسته بتوانيم تحت تعقيب قرار دهيم اين فرايند البته كار بسيار سختي است به نظر شخصي خودم اين حوزه سياسي است و در واقع مساله‌ي صرفا حقوق بين‌الملل و حقوق كيفري نيست اما به نظرم تنها مانعي كه در اين همگرايي منطقه‌اي داريم براي تشكيل اين نوع دادگاه‌ها رژيم سعودي و وهابيت است كه اگر او از منطقه به نوعي كنار برود و يا جايگزني منطق گرا چاشني كار بشود ان شا الله كه ظرفيت سازي در اين حوزه انجام بشود. صلواتي ختم كنيد. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دكتر ابوالفتح خالقي: يك پيشنهاد ديگري هم بنده دارم و اون هم اين كه اگر همه مسيرهايي كه عرض كرديم مسدود است راه هايي كه فكر مي‌كنيم با موانع قانوني يا احتمالا به اصطلاح درهاي سياسي هر چيزي ممكن است راه وجود نداشته باشد ما از شيوه‌ي خود آمريكايي ها استفاده كنيم آن ها آمدند در قضيه ي به اصطلاح لبنان دادگاه ويژه درست كردند يعني در واقع به كمك سازمان ملل و دولت يك دادگاه ويژه براي رفيق حريري ايجاد شد براي قتل ايشان ما هم مي توانيم از همين شيوه كمك بگيريم يعني اگر واقعا ياران بين‌المللي قوي پيدا كنيم...
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار متشكرم در اين كه اقدامي كه  صورت گرفته حمله آمريكا عليه سردار سليماني و همراهانش مصداق جرم است و وصف كيفري دارد ظاهرا اختلاف نظري وجود ندارد طبيعتا موجب مسئوليت كيفري عوامل دخيل در اين جنايت مي‌شود كسي كه فرمان حمله را داده، كسايي كه تدارك ديدن و مقدمات را فراهم كردند كسايي كه مباشرتا حمله را مرتكب شدند به هر نحوي معاونت يا مشاركت داشته‌اند اين‌ها طبيعتا مسئوليت كيفري خواهند داشت. اما بحث بعدي چگونگي تعقيب اين مسئوليت كيفري است كه دوستان مي فرمايند كه راه‌ها بسته است البته محاكم ملي چه محاكم ملي آمريكا چه ايران و چه عراق اين ها مي توانند اعمال صلاحيت كنند يعني اگر خانواده‌هاي قربانيان اين جنايت در دادگاه هاي ملي آمريكا عليه عوامل اين جنايت طرح شكايت كنند طبيعتا دادگاه‌هاي آمريكا صلاحيت و وظيه دارند كه دعوا را رسيدگي كنند منتها آنان طبق قوانين داخلي آمريكا اين كار را مي‌كنند. و همان طور كه قبلا اشاره شد و بعضي از خود آمريكايي ها هم معتقدند كه قوانين داخلي امريكا هم نقض شده در اين زمينه و دادگاه عراق هم كه محل وقوع جرم است واجد صلاحيت هستند و دادگاه‌هاي ايران نيز بر مبناي صلاحيت واقعي و نيز صلاحيت جهاني مي‌توانند ورود كنند. دادگاه‌هاي ساير كشورها هم اگر در قوانين داخلي‌شون موضوع صلاحيت جهاني را براي جرايمي مانند تروريسم پيش بيني كرده باشند و اراده‌ي سياسي‌شون تعلق بگيرد مي‌انند ورود كنند.
    اقدام در اين زمينه در هر حدي كه ممكن است به نظر من شايسته است تعقيب بشود حالا تا هر مرحله‌اي كه امكان دارد ولو جنبه‌ي نمادين، تشريفاتي و تبليغاتي داشته باشد چون خود اين امر مي‌تواند منشا اثر باشد و حداقل اصل قضيه را در يك سطح بين‌المللي پيگيري بكند و يك نكته مهمي كه به نظرم مي‌رسد اين است كه اين جرياني كه به راه افتاده چه در ايران و چه در بعضي از كشورهاي منطقه نبايد متوقف بشود. يك وقتي در نشستي كه همين جا داشتيم يكي از دوستاني كه در برخي اجلاس هاي نهادهاي حقوق بشر بين‌المللي از طرف ايران مي‌رفت مي‌گفت در پاسخ به كسي ظاهرا دانشجويي كه سوال كرد كه اين همه نقض حقوق بشر در كشورهاي ديگر از جمله خود آمريكا اتفاق مي افتد اين‌ها خيلي منعكس نمي‌شود يا خيلي واكنش‌هاي جدي به دنبال نداره ولي در مورد كشور ما هميشه روي آنتنه؛ گفت براي اين كه مسائل كشور ما هميشه باني دارد وقتي مي‌رويم داخل جلسات حقوق بشري مي‌بيني كه بعد از سالها كه يك اتفاقي در ايران افتاده مثلا فرض كنيد موردي مثل زهرا كاظمي، عده‌اي اونجا ايستادند و پلاكارد گرفته‌اند و دوباره خاطره‌ي آن قضايا را زنده مي‌كنند ولي مسائل ساير كشورها اين باني‌ها را ندارند كه هميشه در محافل بروند سوابق به اصطلاح مجرمانه شان را تابلو كنند و نشان بدهند. لذا يكي از راه‌ها همين است كه اين‌ها هميشه تابلو بشود و هميشه در منظر افكار عمومي جهان قرار بگيرد. خب متشكرم اگر نكته‌اي نيست بريم سراغ محور چهارم و آخرين بخش بحثمون. در خدمت دكتر حبيبي هستيم كه در باره نقش و وظيفه‌ي دولت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي ذي‌ربط در قبال اين قضيه و مسايل پيرامون آن ايشان طرح بحث خواهند كرد و از نظرات دوستان هم استفاده مي‌كنيم.
دكتر محمد حبيبي مجنده: عرض كنم كه داشتم به اين فكر مي‌كردم كه اگردولت‌ها در جريان اين جلسه‌ي ما قرار بگيرند واقعا چه مي‌گويند؟ مي‌گويند كه ما خوب اين‌ها را سر كار گذاشته‌ايم و برايشان سرگرمي درست كرديم و به هر حال يك مدتي مشغول هستند و آرزوهايي رو دنبال مي‌كنند. ببينيد واقيعت اين است كه دولت‌ها وقتي كارهايي انجام مي‌دهند به ويژه كارهايي مثل مواردي كه در دو سه هفته‌ي قبل اتفاق افتاد نه به فكر قانون هستند و نه به فكر پيام هاي قانوني كارهايي كه انجام مي‌دن و اين كه چه عواقبي بعد برايشان داشته باشد را در نظر نمي‌گيرند. حالا بعضي از دولت‌ها باز قبل از اين كه اقدام كنند يك حقوق دان هايي را جمع مي‌كنند و باهاشون مشورت مي‌كنند و از آنان نظر خواهي مي‌كنند احتمالا شما هم خوانده‌ايد كه البته در مورد هر كشوري اين هست در مورد آقاي شابتاي روزن كه از حقوقدانان بين‌المللي بود از قول ايشان نقل مي‌كنند كه هنگامي كه اسرائيل مي خواست به انتبه حمله كند ايشان را بيست و چهار ساعت قبل احضار كرد و در يك خان‌ اي ايشان را محبوس كرد تلفن نداشت و هيچ امكان ارتباطي نبود و گفته بودند كه شما بايد بيست و چهار ساعته يك توجيه حقوقي براي اين كار پيدا كنيد نه به صورت اجبارها نه! به هرحال ماموريت دادند كه شما اين اقدام را و هيچكس هم در جريان نبود و نمي‌گذاشتند ارتباط داشته باشد تا مبادا اين قضيه لو برود و در مورد ربودن آيشمن هم آن آيشمن را هم كه مي‌خواستند بدزدند باز به همين شكل بوده.                     
      من قطعا مي‌دانم كه ايالات متحده هم همين كار را كرده است و اين بحث دفاع مشروع در مقابل حمله‌ي قريب الوقوع يا PRIEMINENCE اين‌ها را كه مطرح كرده اين طور نيست كه بدون مشورت با حقوق‌دانان باشد به طور تقريبا مي بينيم يك پارچه اين مسئله را همه‌ي مقامات آمريكايي تا حدودي يكپارچه بودنددر اين كه از اين اصطلاح و از اين قالب حقوقي استفاده كنند و در كشور ما نمي‌دانيم كه آيا مشورت‌هايي شده با حقوق‌دانان يا نه. البته گاهي يك سري مشورت‌هايي شده بعد از آن حمله و مشورت‌ها هم در حالت پراكنده بود مثلا يكي مي‌آمد پيش من مي‌گفت كه من نمي‌دونم باوزير كجا ارتباط دارم به من گفتند كه يك چيزي تهيه كن و مشورتي كن با بقيه و اتفاقا چيزايي كه توي اون مشورت گفتيم هم هيچ كدامش را انجام ندادند حالا نمي‌دونم به گوششان رسيده يا نه. به هر حال راجع به بحث‌هايي كه تا الان شد من معتقدم كه ما خيلي نبايد انتظاراتمان زياد باشد و بايد واقعيت‌ها را در نظر بگيريم واقعي‌ هاي جامعه‌ي بين‌المللي را و بر اساس آن ها و بر اساس ظرفيت‌ها و توانايي‌هايي كه وجود دارد بتوانيم اگر نظري هم مي‌دهيم يا پيشنهادي هم مي‌كنيم پيشنهادها در اين چهار چوب باشد.                                            
      اما آن موضوعي كه براي من است خوب وقت خيلي نيست فكر كنم بايد برويم نماز ولي خوب يك ربعي وقت هست. آن حادثه‌ي تكان دهنده كه اتفاق افتاد به هر حال يك حلقه‌اي از يك زنجيره است كه به نظرم نمي‌توانيم آن زنجيره را ناديده بگيريم حالا لا اقل آن زنجيره‌ي نزديك را خيلي نه طولانيش به هر حال حملاتي بوده كه به پايگاه كي وان انجام شده در كركوك و بعدش محاصره سفارت آمريكا بوده اين‌ها را نمي‌توانيم ناديده بگيريم ما چه طور همون موقع كه سفارت رو محاصره كردند ما حقوق دانان كسي جرات نكرد بگه اين كار غلط است انجام نديد من خودم در توييتر شديدا مخالفت كردم گفتم اين كار خلاف حقوق بين‌الملل است با هر توجيهي بخواهيد بكنيد اين قابل توجيه نيست. چه طور اون مواقع ما هيچ صدايي ازمون در نمياد هيچ حرفي نمي‌زنيم هيچ اعتراضي نمي‌كنيم و خب به هر حال اين نقش داره نمي‌گم عامل اصلي اينه ولي شما داريد وجهه‌ي كشور رو در سطح بين‌الملل داريم خراب مي‌كنيم و اون وقت برچسب تروريسم كه به ما مي زنند راحت اين برچسب رو مي‌فروشن . خب اگر ما در اين چنين مواقعي خودمون قاطعانه ، خب حشدالشعبي امامزاده كه نيست كه يا اون عراقي‌ها كه امامزاده نيستن براي ما؛ آقاي دكتر قاسمي گفتند ديگه اگر قرار باشه اون‌ها كار خلاف انجام بدن كار غيرقانوني انجام بدن حتي مغاير موازين شرع خودمون هم هست خلاف موازين مسلم حقوق بين‌الملل مثلا اگر حماس بخواد اقدام خلاف انجام بده ما وظيفه داريم محكوم بكنيم بله اونجايي كه اقداماتشون سالم است و در واقع در قالب موازين قابل توجيه است خب حمايت ما اشكالي ندارد و بايد هم انجام دهيم ولي ما اين‌ها رو ناديده مي‌گيريم و مي‌آييم از يك طرف هي سعي مي‌كنيم كه در واقع پروگاورمنت خودمون باشيم هميشه و اين به نظر من غلط است ما حقوق‌دانان مسئوليت اجتماعي داريم كه دولت خودمون رو در درجه اول آگاه كنيم به اين كه موازين بين‌المللي را رعايت كند اگر مي‌خواهد توي اين چارچوب قواعد بين‌المللي بازي كند خب اين بازي به هر حال راه دارد بايد قاعده بازي را رعايت كند نميشه در يك جايي شما ويراژ بدي بعد يك جايي كه حالا يك اتفاقي براي خودت افتاده بياي تو جاده اصلي و بخواي از اون قواعد استفاده كني اين امكان نداره ما مي‌بينيم كه بعد از اين واقعه واكنش دولت‌ها براي ما مي‌تونه يك درس باشه كه موضوع محوري بوده كه قرار بوده من درباره‌اش صحبت كنم و همين جور سازمان‌هاي بين‌المللي ببينيد دولت‌ها ما مشاهده نمي‌كنيم كه واكنش‌هاي قوي در محكوميت داشته باشند اين بدون تعارف است يا لااقل اين كه چند كشور اين واكنش را داشته باشند به طور قاطعانه قويا بياند اين حمله رو محكوم بكنند حتي ببينيد روسيه حتي چين يعني ببينيد مواضع خيلي صريحي نگرفتند فقط گفتند كه آقا DISCALATION بشود تنش‌ها بيايد پايين آروم باشيد خون سرد باشيد و حتي حاضر نشدند بحث در شوراي امنيت مطرح بشه. تا حالا ببينيد اين بحث در شوراي امنيت مطرح نشده است اين به خاطر چي به خاطر اختلافاتي بوده يعني اگر روسيه و چين هم كه طرفدار ما هستند و ما در واقع روي آن‌ها مي‌توانستيم حساب بكنيم مواضع شديد در محكوميت نگرفتند چه برسه به كشورهاي ديگه اتحاديه اروپا كه مواضعش را شما مي‌دونيد چي هست و برعكس باور ما و خلاف واقعيت، گفتند سردار سليماني تروريست بوده اقدامات تروريستي كرده اين‌ها همه رو اتحاديه اروپا گفته و بسياري كشورهاي ديگر هم همين جور در سطح منطقه كدوم كشور رو داريم كه طرفدار ما باشه آيا همين لبنان آمده مسئله رو در سطح بيالمللي به طور قوي محكوم بكنه اعلاميه بده خود عراق عمليات ما رو محكوم كرده يعني در نام‌ اي به شوراي امنيت نوشته عليه ايران خب پس مي‌بينيم كه در واقع ير به يره ديگه خود عراق و اين كه گفته نيروهاي خارجي برن ، نيروهاي خارجي به طور كلي گفته يعني در اون مصوبه شان آمريكا به طور خاص نيست من مصوبه رو اصلا پيدا نكردم اما اونجوري كه گزارشگرها گفتند ؛ خبرگزار‌ ها گفتند ؛ گفته تماما نيروهاي خارجي بايد برن پس ببينيد ما در اين چارچوب بايد واقع بينانه حركت كنيم اين كه بياييم مسئله رو در مجامع بي‌ المللي مطرح بكنيم در مراجع قضايي بتونيم مطرح بكنيم بايد اين زمينه‌ها و بسترها رو هم كاملا ملاحظه بكنيم و خب خود ما چه جوري واكنش نشون داديم؟ 
     به نظرمن واكنش ما در سطح بين المللي واكنش مناسبي نبوده با اين كه اين به اصطلاح حمله و اين شوك و اين حادثه و اين ضايعه بر خود ما وارد شده و در داخل به سوگ نشسته ايم اما در خارج ما هيچ واكنش هاي لازم رو دستگاه ديپلماسي ما به اون شكل نداشته و تحرك هاي لازم رو يا نتونستن يا نمي تونستن يا به هر حال من فكر مي كنم اون واكنشي رو كه خود ما در سطح بين المللي داشتيم اون واكنش اون چنان كه بايد و شايد قوي نبوده و سازمان هاي بين المللي قطعا اون سازماني كه كاملا به مسئله مربوط است سازمان ملل است و در سازمان ملل هم شوراي امنيت قطعا مسئوليت اوليه اين موضوع بر عهده اش هست ما خودمون بايد اين مسئله رو در شوراي امنيت مطرح مي كرديم من نمي دونم آيا تقاضاي تشكيل جلسه ي شوراي امنيت كرديم يا نه ؟ آيا از دبير كل تقاضا كرديم كه موضوع رو مورد توجه قرار بده يا نه ؟ ما فقط صرفا يك نامه نوشتيم كه شوراي امنيت بله ما اقدام كرديم و اقداممان اينجوري بوده و اقدام آمريكا اينجوري بوده است ولي اين كه ما مصرانه از شوراي امنيت درخواست بكنيم كه اين مسئله رو در اولين فرصت به طور فوريت مورد بررسي قرار دهد و خواستار تشكيل جلسه بشويم و مرتب پيگير باشيم احتمالا بوده يا من در جريان نيستم ببينيد اين اولين كار مي تونسته به حركت واداشتن شوراي امنيت باشد . حداقلش اين است كه آن جا يك تريبوني در اختيار قرار مي گيرد و اين مسئله مطرح مي شود و ما افرادي كه در اونجا داريم و نماينده ي ما خيلي محترم است اما ما يك نماينده اي را مي خواستيم كه به طور در واقع يك سخنور قاطع خوبي باشه كه بتونه اين مسائل رو در اونجا در واقع مطرح بكنه اين در مورد شوراي امنيت . دبير كل هم در واقع ظرفيت هاي زيادي دارد شخصيتي است كه درسته مسئوليت هاي اداري بيشتر داره اما وظايفي در زمينه حفظ صلح و امنيت بين المللي هم به خاطر جايگاه خودش مي تواند در رفع تنش ها پيگيري كند در رفع مسائل و مساعي جميله رو انجام بده و به هر حال خود شوراي امنيت رو هم دبير كل مي تونه ازش درخواست بكنه كه به اين مسئله رسيدگي بكنه اين فكر مي كنم همين مقدار كافي باشه حالا اگر وقت هست دوستان اگر حرفي دارند يا بحثي دارند ادامه بديم .
دكتر مصطفي فضائلي: بسيار خب متشكرم از آقاي دكتر حبيبي و مطالبي كه فرمودند . اگر دوستان نقطه نظراتي دارند بفرمايند .
دكتر علي مشهدي: بسم الله الرحمن الرحيم . بنده هم تشكر مي كنم از نكات ارزشمند جناب آقاي دكتر. بعد از اين حاثه گزارشگر ويژه حقوق بشر اگنس كالامارك يك واكنشي نشون داد و به صراحت محكوم كرد . به نظر شما آقاي دكتر ما در زمينه حقوق بشر بحث شوراي حقوق بشر به نظرتون ظرفيت خوبي به نفع ما نيست ؟ نمي تونيم كارهايي رو انجام بديم با توجه به اين كه گزارشگر صراحتا موضع گرفت و به نفع ما اين مسئله رو محكوم كرد حالا فارغ از اون نااميدي هايي كه مي توانيم از اون بحث هايي كه وجود داره داشته باشيم و اقداماتي كه بود فكر كنم در زمينه ي حقوق بشر مي توان كارهايي رو انجام داد مخصوصا در شوراي حقوق بشر بتونيم مطرح بكنيم با توجه به نقض ماده ي 6 ميثاق حقوق مدني و سياسي. بيشتر سواله مي خوام بيبنم آيا ظرفيت هاي حقوق بشر به همين شكل است يا نه باز اونجا يه اميد هايي وجود دارد . خيلي ممنون
دكتر محمد حبيبي مجنده: خواهش مي‌كنم بله همون جور كه فرموديد خانم كالا مارك شايد اولين يا دومين نفري بودند كه در اين زمينه مطلب نوشتند البته اين مطلبشون به طور رسمي به عنوان گزارشگر قتل‌هاي فراقضايي و اين‌ها نبود به عنوان يك حقوق‌داني كه نظرات خودشون رو مطرح كردند بوده در هر حال ايشون خب مسئله رو قطعا مطالعه فرموديد از زاويه حقوق بشري بررسي مي كنه از زاويه حقوق بين الملل بشر دوستانه بحث مي كنه كه اصلا اين حادثه چه توصيفي ميتونه داشته باشه توسل به زور هست دفاع مشروع هست يا نه در نهايت مي‌گه كه خيلي خيلي بعيد است كه قانوني باشد
   حالا شما نگاه كنيد در شوراي حقوق بشر ما هر جا امكان طرحش باشه بحث بايد به طور قاطعانه طرح بشه يه چارچوب حقوق بشري لازم دارد اين مسئله و ببنيد چارچوب حقوق بشري بحث فكر كنم كمترين چالش رو داره به عقيده من و كمترين چالش رو همين بحث نقض حق حيات دارد براي اين كه بحث‌هاي ديگر با چالش‌هاي زيادي روبه رو است بحث‌هايي مانند دفاع مشروع ، تجاوز ، توسل به زور . در شوراي حقوق بشر اما تنها مسئله مهم به قول آقاي قاسمي اين است كه ما تنهاييم و به هرحال بك مسئله مهم ديگر به عقيده من اين كه ما بايد تلاش كنيم كه به هر حال از اين بن بست در بياييم و كشور ما بايد از اين وضعيت درآيد . به هر حال بايد يك سياست كلي در پيش گرفته شود و منطقه ما واقعا نياز به آرامش دارد نياز به گفتگو دارد نياز به صلح دارد از اين تخريب‌ها و از اين ويراني‌ها بالاخره بايد خلاص شود ما پيشنهاد‌هايي كه مي‌دهيم به نظر من بايد در اين جهت باشد كه كشور خودمون رو هم ترغيب بكنيم كه اگر راه‌هايي وجود دارد كه از اين تقابل كم بكند از اين راه‌ها استقبال بكند و حالا مي‌تواند يك ظاهري بسازد و شعارش را بدهد اما در باطن سياستش جوري باشد كه بتواند از اين تقابل تا حد امكان جلوگيري كند. البته اگر مسئله‌اي ناخواسته بر كشور تحميل شود بايد قطعا واكنش مناسب داده شود اما پيشنهادهاي ما هم در اين جهت باشد كه اون ظرفيتها‌ي حقوق بين‌الملل رو كه مي‌تونه در جهت جلوگيري از تثبيت مفاهيمي كه ويرانگر مي‌تواند باشد مثل همين دفاع مشروع پيش دستانه در حالي كه ما خودمون هم از اين مفهوم استقاده كرديم ديگر يعني خودمون هم گفتيم دفاع مشروع آمريكا هم گفته دفاع مشروع نبايد اين مفاهيم گسترش پيدا كند لااقل بايد جلوي اين مفاهيم گرفته بشه از طريق اعتراض از طريق طرحش از طريق به كار گرفتن حقوق دانان بيانيه‌ها و همين جور فراخواندن كشورهاي ديگه كه مانع از اين ميشود كه چنين مفاهيمي در آينده بتونه مورد استفاده ديگران هم واقع بشه.
دكتر مصطفي فضائلي: البته بايد واقعيت‌ها را از هر دو سو ديد. در صحبت‌هاي آقاي دكتر ضيايي هم بود كه مقامات آمريكايي و وزير دفاع آمريكا اعلام كرد كه اين به عنوان يك سياست جديد آمريكا هستش كه اولين مصداقش ترور سردار سليماني بود بنابراين اين نشون مي‌داد كه ايران در واقع با يك سلسله حملات زنجيره‌اي مواجه خواهد بود كه جان فرماندهان، نيروها و اتباعش را در هر زمان و هرجا در معرض خطر قرار مي‌دهد كه اولينِ آن ترور سردار سليماني بود . شما وقتي با يك چنين تهديدي روبه رو هستيد كه نه فقط تهديد عليه ايران بلكه اساسا اين رويه در صدد فروپاشي نظم بين‌المللي است، بعد شما ببنيد وقتي نهادهاي بين‌المللي مسئول به وظيفشون عمل نمي‌كنند چه بايد كرد؛ دفاع مشروع وقتي است كه شما مورد حمله واقع شديد و هيچ راهي براتون باقي نمونده. آمريكا تنها با يك چنين واكنش متقابلي متوقف مي‌ش.؛ البته هنوز هم آينده قابل پيش بيني نيست. ولي ببينيد توجيهاتي كه به ظاهر آمريكا براي مشروع جلوه دادن اقدامش بهش متوسل شده مثل بحث حمله‌ي ناشناس به پايگاه كي وان(K.1) در نزديكي كركوك كه يك نفر كشته شد كه حتي حشد الشعبي اون حمله رو به عهده نگرفت، اما در عين حال امريكا با طرح اتهام اين حمله عليه حشدالشعبي حمله سنگين و كاملا نامتناسبي به نيروهاي حشدالشعبي در مرزهاي عراق و سوريه كرد و 28 نفر را كشت و بيش از 50 نفر را مجروح كرد، بعد كه عده‌اي از طرفداران حشدالشعبي بعد از تشييع جنازه‌هاي شهداي اين حمله به سمت سفارت امريكا رفتند چند روزي سفارت را محاصره و تحصن كردند و بعد هم غائله بدون هيچ تعرضي به ديپلماتهاي امريكايي خاتمه يافت، اين مي‌تواند مبناي حمله نظامي به عنوان دفاع مشروع باشد؟! علاوه براين كه انتساب اين امور به ايران درحالي كه حشدالشعبي بخشي از نيروهاي رسمي و قانوني عراق هستند كاملا بي اساس است. خب اگر اين قبيل امور مجوز دفاع باشد ايران كه قبلا كنسولگري‌هاش به تحريك صريح مقامات آمريكايي مورد تعرض و آتش زدن قرارگرفته بود سزاوارتر به انجام چنين دفاعي بوده است! اين‌ها هم بخشي از واقعيات صحنه است! اين در حالي است كه طبق برخي گزارش‌ها ايران و شخص سردار سليماني در جهت پايان يافتن محاصره سفارت امريكا تلاش كردند. همانطور كه قبلا عرض شد سردار سليماني از هر فرصتي و ظرفيتي براي كاهش تنش‌ها و ايجاد صلح استقبال مي‌كرد. در همين سفر هم كه منتهي به شهادتش شد گفته شد كه ماموريتي ديپلماتيك داشته نخست وزير عراق رسما اعلام كرد كه قرار ملاقات با ايشان داشته و يا گفته شد كه حامل پيامي در ارتباط با ميانجيگري عراق بين ايران و عربستان بوده است. بنابراين ادعاي حمله قريب الوقوع از سوي سردار عليه نيروهاي امريكايي و برپايه آن توجيه ترور ايشان به عنوان دفاع پيشدستانه كاملا بي پايه و اساس و غير قابل قبول است. ضمن اين كه برخي مقامات رسمي امريكا اعلام كردند كه از مدتها پيش برنامه ترور ايشان را در دستوركار داشته اند!
   اما حمله متقابل جمهوري اسلامي ايران به پايگاه عين الاسد دست كم برمبناي همان رويكرد و رويه امريكايي كاملا موجه و قابل دفاع است. اگر امريكا سعي ميكنه با ادعاي بي اساس و بدون مدرك خود حمله مسلحانه‌اي را عليه عالي‌ترين فرمانده جبهه‌ي مبارزه با تروريسم به عنوان دفاع مشروع پيش دستانه موجه جلوه دهد، حمله متقابل ايران حتي براساس معيارهاي ماده 51 منشور هم قابل توجيه به نظر مي‌رسد زيرا مسبوق به حمله مسلحانه امريكا عليه ايران بوده است. حمله پهبادي و هوايي امريكا را نبايد صرفا حمله به يك يا چند فرد و قتل آنها تلقي كرد، بلكه با توجه به عمق حمله و پيامدهاي حمله و مخاطراتي كه مي‌توانست درپي داشته باشد و خيلي مقامات امريكايي و اروپايي نيز به آن اشاره كرده‌اند و نسبت به آن هشدار و اعلام خطر كردند، از شدت كافي براي توصيف آن به عنوان يك حمله مسلحانه مورد نظر ماده 51 برخوردار است. درست است كه ديوان بين‌المللي دادگستري در توصيف آستانه حمله مسلحانه رويكردي سختگيرانه داشته، اما در قضيه‌ي سكوهاي نفتي مي‌گويد حتي مين گذاري براي يك كشتي جنگي مي‌تواند مصداق حمله مسلحانه‌اي باشد كه دفاع را توجيه مي‌كند. بنابراين لازم نيست حمله به سرزمين ايران شده باشد.
     علاوه بر اين كه انجام عمليات نظامي امريكا در خاك عراق از دو جهت مصداق تجاوز شناخته مي‌شود زيرا اولا بدون موافقت دولت عراق بوده و ثانيا استفاده از خاك عراق عليه كشور ديگر يعني ايران نيز بوده است و اين هردو ناقض پيمان امنيتي دوجانبه ميان عراق و امريكاست و طبق مفاد اعلاميه تعريف تجاوز، استفاده از زور برخلاف توافقنامه امنيتي به منزله توسل به زور تجاوزكارانه محسوب است و با چنين اقدامي نيروهاي خارجي در حكم اشغالگر خواهند بود. مضاف بر اين كه طبق ماده 8 مكرر اساسنامه ديوان بين‌الملل كيفري حمله عليه نيروهاي نظامي يك كشور نيز مصداق تجاوز شناخته ميشود. براين اساس حمله امريكا هم تجاوز عليه عراق و هم حمله عليه ايران محسوب مي‌شود. اين در حالي است كه نهادهاي بين‌المللي مسئول مانند شوراي امنيت ملل متحد، دبيركل و ... به وظيفه خود عمل نكردند و نمي‌كنند. چه بسا اگر شوراي امنيت بلافاصله ورود مي‌كرد اقدام امريكا را محكوم ميكرد از او مي‌خواست كه از تكرار اين اقدامات خود داري كند و مسئووليت ناشي از آن را بپذيرد و مانند اين‌ها، ايران هم دست به حمله متقابل نمي‌زد. اما در شرايط موجود براي جمهوري اسلامي جهت توقف سياست تجاوزگرانه امريكا كه با اقداماتي بي‌سابقه سپاه پاسداران ايران را سازمان تروريستي اعلام كرده و صريحا اعلام ميكند كه سياست جديدش اقدام به ترور نيروهاي ايران است و قتل سردار سليماني نخستين مورد در اين راستاست، راهي جز حمله متقابل باقي نمي‌ماند.
عذرخواهي ميكنم از تصديع البته باب اين گونه مباحث همچنان باز است و اميدواريم در نشست‌ها و همايش‌هاي بعدي فرصت تبيين ابعاد و زواياي بيشتر و دقيق‌تر اين قبيل موضوعات فراهم شود.
در پايان مجددا از حضور فعال و مشاركت همكاران ارجمند در مباحث اين نشست و هم‌انديشي صميمانه تشكر ميكنيم و همه عزيزان را به خدا مي‌سپاريم. ضمنا پيشنهاد آقاي دكتر طباطبايي راجع به برگزاري جلسات منظم ماهانه اساتيد حقوق بين‌الملل دانشگاه‌هاي استان قم پيشنهاد خوبي است ايشان قبلا هم فرموده بودند ان شاء الله بتونيم در خدمت دوستان باشيم. با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد.
فايل pdf نشست
 
 
 

عکس های مرتبط :

تعداد بازديد اين صفحه: 3515
ديگر بخش ها درباره دانشگاه قم سامانه هاپيوندهاي مفيدارتباط با ما
آدرس پستي: قم - بلوار الغدير - بعد از شهرك قدس - دانشگاه قم
كدپستي: 3716146611
تلفن : 32103000- 025
فكس : 32854499- 025
پست الكترونيكي:
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (Qomuniguest)

دانشکده حقوق
مجری سایت : شرکت سیگما